دخترباغبان

#دختر_باغبان 🌱

#پارت_33

+هیچی

ــ آها

+این چش بود دوباره گرفت خوابید.
به زور از بغلش در اومدم و از اتاق زدم بیرون که دیدم جیمین به طرز خیلی کیوتی داره به موچی های روی میز نگاه می‌کنه.
اینا چرا اول صبحی کیوت میشن.

+سلام

£سلوم(کیوت)

+چته تو؟

£نگاشون کن.

+چی رو نگا کنم؟

£موچی هارو

+خب

£ببین چقدر کیوتن

+راست میگی
بعد یکی شو برداشتم و خوردم.

£چطور دلت اومد بخوریش(کیوت)

+همون طوری که تو دلت نیومد بخوریش.

£شوگا کجاست؟

+خوابه

£اها مگه نمیری مدرسه؟

+نه امروز تعطیله

روی صندلی نشستم که شوگا با حوله اومد پایین و روی صندلی نشست.
منو جیمین با تعجب بهش نگاه کردیم.

ــ چتونه؟

+میخواستی اصن چیزی نپوشی
تازه که متوجه شده بود چطوری اومده با خجالت رفت توی اتاق.
بعداز چند مین با کت شلوار اومد پایین و بدون حرف شروع کرد به صبحونه خوردن.
این چقدر زود تغییر مود میده.

ــ نمیای شرکت؟

£ باشه بذار آماده شم.

ــ ما میریم شرکت امروز چند نفر میان برای جشن بهت برسن لباس هم برات توی کمده.

+باشه

ادامه دارد................🌱
دیدگاه ها (۰)

#دختر_باغبان 🌱#پارت_34+امروز که تعطیل بود حوصلم خیلی سر رفته...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_35+پایین که رفتیم کلی آدم به یونگی تعظیم...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_32+بعد از اینکه از شوگا اجازه گرفتم به س...

#دختر_باغبان 🌱#پارت_31ــ خب حالا دعواتون روی چیه؟£بهم فحش دا...

پارت ۱۵

پارت : ۵۴

black flower(p,253)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط