پارت: 4
پارت: 4
«روشنایی پس از تاریکی»
Part: 4
"Light After Darkness"
امروز دختره عوضیش چک خورده بود به همه تکلیف زیادی داده بود. گفته بود اشغال فردا از این مبحثی که درس داده بود پرسشه و باید 50 تا از این مسئله های وزن فردی در اسانسور در زحل روی وزنه در اسانسور در حال سقوط چقدر است؟ و خلاصه از این چصشرا تکالیفو نوشتم مشغول شده بودم کن خیلی مرتب مشق مینوشتم برای همین وقت میگرفت خیلی مرتب مینوشتم خیلی خیلی به خودم اومدم دیدم ساعت 8 شبه با خودم گفتم برم بیرون یه ذره خوراکی بخرم رفته حسابی خوراکی گرفتم میخواستم رسیدم خونه فصل دوم روباه نه دم رو ببینم که انقدر خسته بودم رسیدم خودمو انداختم رو تخت خوابیدم........
ویو لونا:
دینگ، دینگ(صدای ساعت)
هاااااای(خمیازه)
دوباره صبح شد هوووف امروز باید زود اماده بشم برم چون مامان خونه نیست که منو برسونه و خب گواهینامه هم ندارم حیحی
رفتم طبق معمول یه کیک با یک شیر کاکائو برداشتم خوردم. یونیفرمم رو پوشیدم موهامو بافتنم و تینت لبم و زدم کفشامو پوشیدم و اماده ی رفتن شدم. رفتم بیرون از خونه دیدن بارون میاد چقد خوبه بارون عالیه هنذفریم و زدم و اهنگ The happy is girl رو گوش میدادم رفتم تو ایستگاه نشستم. تا میخواستم بند کفشم که باز شده بود رو ببندم اتوبوس اومد سریع سوار شدم رفتم مدرسه دیدم حیاط مدرسه خالیه یه لحظه دلم خالی شد بعد رفتم تو سالن دیدم کل بچه ها بخاطر بارون تو سالن ایستادن یه لحظه میخواستم بمیرم هوووووف. رفتم پیش کاملی بهم گفت: لونا چقد خوندی؟
گفتم: برای پرسش امروز؟
کاملی: اره دیگه
گفتم: یه دور خوندم یه دور مرور
گفت: به من میرسونی؟
گفتم: سعیمو میکنم کاملی!
کاملیا: مرسیییییی
ویو لونا:
مدیر لی اومد و گفت: همه برید توی ملاس هاتون و زنگ تفریح ها بخاطر بارون نیاید بیرون به احتمال زیاد بارون حالا حالا ها بند نیاد پس بیرون نیاید که خیس نشید
رفتیم تو کلاس
تا رسیدیم شروع کرد پرسیدن از هرکس 5 تا سوال میپرسید هووووف لامصب خیلی سخت بود این چوی عوضی از منو کوک سخت ترین سوالاتو پرسید
ویو کوک:
(همون چیزایی که تو ویو لونا بود ادامش)
به لونا رسید که دیدم داره از سوالات کنکور میپرسه اخه اینم حقه به من رسید از سوالات مشابه لونا پرسید داشتم پاره میشدم خیلی سخت بود هعییییییی ولی به هر حال جواب دادم و چوی داشت پاره میشد هوف
ویو نویسنده
هر سه زنگ به همین پرسش اون چوی احمق گذشت و رد شد که رسیدیم به زنگ اخر یعنی زنگ تفریح اخر لونا از کاملی خدافظی کرد و کوک از پسرا و میخواستن برن کوک گواهینامه داشت(درسته سن قانونی تو کره 19 ساله ولی به هر حال این فیکه) رفت ماشینشو برداشت که بره و لونا هم رفت تو ایستگاه اتوبوس دید یه برگه زدن شهروندان عزیز امروز .........
«روشنایی پس از تاریکی»
Part: 4
"Light After Darkness"
امروز دختره عوضیش چک خورده بود به همه تکلیف زیادی داده بود. گفته بود اشغال فردا از این مبحثی که درس داده بود پرسشه و باید 50 تا از این مسئله های وزن فردی در اسانسور در زحل روی وزنه در اسانسور در حال سقوط چقدر است؟ و خلاصه از این چصشرا تکالیفو نوشتم مشغول شده بودم کن خیلی مرتب مشق مینوشتم برای همین وقت میگرفت خیلی مرتب مینوشتم خیلی خیلی به خودم اومدم دیدم ساعت 8 شبه با خودم گفتم برم بیرون یه ذره خوراکی بخرم رفته حسابی خوراکی گرفتم میخواستم رسیدم خونه فصل دوم روباه نه دم رو ببینم که انقدر خسته بودم رسیدم خودمو انداختم رو تخت خوابیدم........
ویو لونا:
دینگ، دینگ(صدای ساعت)
هاااااای(خمیازه)
دوباره صبح شد هوووف امروز باید زود اماده بشم برم چون مامان خونه نیست که منو برسونه و خب گواهینامه هم ندارم حیحی
رفتم طبق معمول یه کیک با یک شیر کاکائو برداشتم خوردم. یونیفرمم رو پوشیدم موهامو بافتنم و تینت لبم و زدم کفشامو پوشیدم و اماده ی رفتن شدم. رفتم بیرون از خونه دیدن بارون میاد چقد خوبه بارون عالیه هنذفریم و زدم و اهنگ The happy is girl رو گوش میدادم رفتم تو ایستگاه نشستم. تا میخواستم بند کفشم که باز شده بود رو ببندم اتوبوس اومد سریع سوار شدم رفتم مدرسه دیدم حیاط مدرسه خالیه یه لحظه دلم خالی شد بعد رفتم تو سالن دیدم کل بچه ها بخاطر بارون تو سالن ایستادن یه لحظه میخواستم بمیرم هوووووف. رفتم پیش کاملی بهم گفت: لونا چقد خوندی؟
گفتم: برای پرسش امروز؟
کاملی: اره دیگه
گفتم: یه دور خوندم یه دور مرور
گفت: به من میرسونی؟
گفتم: سعیمو میکنم کاملی!
کاملیا: مرسیییییی
ویو لونا:
مدیر لی اومد و گفت: همه برید توی ملاس هاتون و زنگ تفریح ها بخاطر بارون نیاید بیرون به احتمال زیاد بارون حالا حالا ها بند نیاد پس بیرون نیاید که خیس نشید
رفتیم تو کلاس
تا رسیدیم شروع کرد پرسیدن از هرکس 5 تا سوال میپرسید هووووف لامصب خیلی سخت بود این چوی عوضی از منو کوک سخت ترین سوالاتو پرسید
ویو کوک:
(همون چیزایی که تو ویو لونا بود ادامش)
به لونا رسید که دیدم داره از سوالات کنکور میپرسه اخه اینم حقه به من رسید از سوالات مشابه لونا پرسید داشتم پاره میشدم خیلی سخت بود هعییییییی ولی به هر حال جواب دادم و چوی داشت پاره میشد هوف
ویو نویسنده
هر سه زنگ به همین پرسش اون چوی احمق گذشت و رد شد که رسیدیم به زنگ اخر یعنی زنگ تفریح اخر لونا از کاملی خدافظی کرد و کوک از پسرا و میخواستن برن کوک گواهینامه داشت(درسته سن قانونی تو کره 19 ساله ولی به هر حال این فیکه) رفت ماشینشو برداشت که بره و لونا هم رفت تو ایستگاه اتوبوس دید یه برگه زدن شهروندان عزیز امروز .........
۳.۳k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.