پارت
☆♡پارت: ۲۳♡☆
تهیونگ از اتاق رفت بیرون و سویونگم دراز کشید تا یکم استراحت کنه...
دو ساعت بعد...
تهیونگ اومد بالا که به سویونگ سر بزنه خیلی اروم در و باز کرد رفت تو اتاق... رفت بالا سرش... که دید سویونگ خوابه... به حالت خیلی کیوتی خواب بود...
تهیونگ: کیوت... منو یاد خواهر کوچیکتر خودم میندازی... خیلی شبیه اونی...
تهیونگ وایساده بود و به سویونگ خیره شده بود که صدای در اومد انگار اعضا اومده بودن... ی نفر داشت میومد بالا...
جونگ کوک اومد توی اتاق...
جونگ کوک: پس اینجایین...
تهیونگ: هیشش!... خوابه(یواش)
جونگ کوک: عا ببخشید(یواش)
جیمین اومد تو...
جیمین: اینجایین!
سویونگ بیدار شد...
تهیونگ: اروم تر هیونگ بیدارش کردی!
سویونگ: نه... اشکالی نداره... زیاد خوابیدم...(لحن خوابالو)
جین و هانیولم اومدن بالا...
هانیول: حالت بهتره سویونگ؟
سویونگ: اره... بهترم...
جین: خوب استراحت کردی؟
سویونگ: اره...
جیمین: چیزی نمی خوای؟
سویونگ: نه... فقط میشه لطفا کمکم کنید بلند شم...
جین: می خوای بیای پایین؟
سویونگ: اره... شما فقط کمک کنین بلند شم می خوام خودم بیام...
جین: نمیشه هنوز باید استراحت کنی و به خودت سخت نگیری...
سویونگ: باش...
جین اومد سویونگ و براید بلند کرد و برد پایین...
سویونگ: مرسی اوپا...
جین: خواهش😊
جین: راستی برات یکم موچی گرفتیم می خوری؟
سویونگ: اره مرسی...
جین رفت از تو یخچال موچی ها رو بیاره...
هانیول اومد نشست کنار سویونگ...
هانیول: خوش بحالت دختر... حسابی مواظبتن... کاش منم حداقل ی نفرو داشتم اینطوری مواظبم می بود...
سویونگ: نگران نباش پیدا می کنی... حالا بیا کمکم کن برم دستشویی طبقه پایین اونجا یدونه هست...
هانیول: باشه... بیا بلند شو...
هانیول به سویونگ کمک کرد بره دم در دستشویی...
هانیول: خودت می تونی بری؟
سویونگ: اره می تونم...
هانیول باش...
سویونگ رفت تو دستشویی و کارای لازم و کرد و اومد بیرون... بعد هانیول دوباره کمک کرد بره بشینه رو مبل ...
جین اومد...
بفرما اینم موچی برای شما...
هانیول و سویونگ: مرسی...
سویونگ: تو نمی خوری؟
جین: نه مرسی.. من رژیمم... اما یدونه می خورم...
سویونگ: باش😅
(راستی بقیه اعضا هم تو اتاقشونن دارن لباس عوض می کنن و یکم استراحت می کنن یا مشغول انجام ی کارین)
امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه💜🌹
شرط نمی زارم چون شاید شب ی پارت دیگه ام گذاشتم😊
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
تهیونگ از اتاق رفت بیرون و سویونگم دراز کشید تا یکم استراحت کنه...
دو ساعت بعد...
تهیونگ اومد بالا که به سویونگ سر بزنه خیلی اروم در و باز کرد رفت تو اتاق... رفت بالا سرش... که دید سویونگ خوابه... به حالت خیلی کیوتی خواب بود...
تهیونگ: کیوت... منو یاد خواهر کوچیکتر خودم میندازی... خیلی شبیه اونی...
تهیونگ وایساده بود و به سویونگ خیره شده بود که صدای در اومد انگار اعضا اومده بودن... ی نفر داشت میومد بالا...
جونگ کوک اومد توی اتاق...
جونگ کوک: پس اینجایین...
تهیونگ: هیشش!... خوابه(یواش)
جونگ کوک: عا ببخشید(یواش)
جیمین اومد تو...
جیمین: اینجایین!
سویونگ بیدار شد...
تهیونگ: اروم تر هیونگ بیدارش کردی!
سویونگ: نه... اشکالی نداره... زیاد خوابیدم...(لحن خوابالو)
جین و هانیولم اومدن بالا...
هانیول: حالت بهتره سویونگ؟
سویونگ: اره... بهترم...
جین: خوب استراحت کردی؟
سویونگ: اره...
جیمین: چیزی نمی خوای؟
سویونگ: نه... فقط میشه لطفا کمکم کنید بلند شم...
جین: می خوای بیای پایین؟
سویونگ: اره... شما فقط کمک کنین بلند شم می خوام خودم بیام...
جین: نمیشه هنوز باید استراحت کنی و به خودت سخت نگیری...
سویونگ: باش...
جین اومد سویونگ و براید بلند کرد و برد پایین...
سویونگ: مرسی اوپا...
جین: خواهش😊
جین: راستی برات یکم موچی گرفتیم می خوری؟
سویونگ: اره مرسی...
جین رفت از تو یخچال موچی ها رو بیاره...
هانیول اومد نشست کنار سویونگ...
هانیول: خوش بحالت دختر... حسابی مواظبتن... کاش منم حداقل ی نفرو داشتم اینطوری مواظبم می بود...
سویونگ: نگران نباش پیدا می کنی... حالا بیا کمکم کن برم دستشویی طبقه پایین اونجا یدونه هست...
هانیول: باشه... بیا بلند شو...
هانیول به سویونگ کمک کرد بره دم در دستشویی...
هانیول: خودت می تونی بری؟
سویونگ: اره می تونم...
هانیول باش...
سویونگ رفت تو دستشویی و کارای لازم و کرد و اومد بیرون... بعد هانیول دوباره کمک کرد بره بشینه رو مبل ...
جین اومد...
بفرما اینم موچی برای شما...
هانیول و سویونگ: مرسی...
سویونگ: تو نمی خوری؟
جین: نه مرسی.. من رژیمم... اما یدونه می خورم...
سویونگ: باش😅
(راستی بقیه اعضا هم تو اتاقشونن دارن لباس عوض می کنن و یکم استراحت می کنن یا مشغول انجام ی کارین)
امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه💜🌹
شرط نمی زارم چون شاید شب ی پارت دیگه ام گذاشتم😊
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
- ۲۳.۰k
- ۰۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط