!♡عشق مافیایی♡!
!♡عشق مافیایی♡!
!♡𝓜𝓪𝓯𝓲𝓪 𝓛𝓸𝓿𝓮♡!
p7♡
(ا.ت ویو)
رفتیم خونه و من آرایشمو پاک کردم و لباس خوابمو پیشیدم (اسلاید دوم) و رفتم خوابیدم...
(پرش زمانی به صبح)
تا پاشدم دیدم لیسا ، دست راستم (بچه ها لیسای بلک پینک نیستا:/) ۱۵ بار بهم زنگ زده...نکنه اتفاقی افتاده؟چون روز جمعه بود تعطیل بودیم...شاید باید میرفتیم ماموریت...زنگ زدم بهش...(علامت لیسا /)
& : سلام...کاری داشتی؟
/ : دختره ی فلان فلان شده تو چرا جواب نمیدی؟
& : چی شده مگه؟
/ : زود حاضر شو باید بریم ماموریت!
& : عایش...باشه ، حالا کجا؟
/ : آماده شو بهت میگم...
& : بش...بای
/ : بای...
(لیسا ویو)
باید برای ماموریت میرفتیم عمارت کیم تهیونگ...دشمن خونی ا.ت...اگه ا.ت بفهمه آسمونو به زمین میاره...هوفففففف الان چه جوری بش بگم خدایا...
(ا.ت ویو)
حاضر شدم و لباسمو پوشیدم (اسلاید سوم) یهو زنگ خورد ، لیسا بود...سوار ون شدیم و رفتیم...وقتی رفتیم و عمارتو دیدم دوس داشتم لیسا رو خفه کنم که بهم نگفته بود...اونجا عمارت..........
(الان بعدی رو میزارم:) )
!♡𝓜𝓪𝓯𝓲𝓪 𝓛𝓸𝓿𝓮♡!
p7♡
(ا.ت ویو)
رفتیم خونه و من آرایشمو پاک کردم و لباس خوابمو پیشیدم (اسلاید دوم) و رفتم خوابیدم...
(پرش زمانی به صبح)
تا پاشدم دیدم لیسا ، دست راستم (بچه ها لیسای بلک پینک نیستا:/) ۱۵ بار بهم زنگ زده...نکنه اتفاقی افتاده؟چون روز جمعه بود تعطیل بودیم...شاید باید میرفتیم ماموریت...زنگ زدم بهش...(علامت لیسا /)
& : سلام...کاری داشتی؟
/ : دختره ی فلان فلان شده تو چرا جواب نمیدی؟
& : چی شده مگه؟
/ : زود حاضر شو باید بریم ماموریت!
& : عایش...باشه ، حالا کجا؟
/ : آماده شو بهت میگم...
& : بش...بای
/ : بای...
(لیسا ویو)
باید برای ماموریت میرفتیم عمارت کیم تهیونگ...دشمن خونی ا.ت...اگه ا.ت بفهمه آسمونو به زمین میاره...هوفففففف الان چه جوری بش بگم خدایا...
(ا.ت ویو)
حاضر شدم و لباسمو پوشیدم (اسلاید سوم) یهو زنگ خورد ، لیسا بود...سوار ون شدیم و رفتیم...وقتی رفتیم و عمارتو دیدم دوس داشتم لیسا رو خفه کنم که بهم نگفته بود...اونجا عمارت..........
(الان بعدی رو میزارم:) )
۶.۵k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.