~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من ~~~
پارت : ۳۷
_اممم ا.ت
+ته...تهیونگ...ن..نکن..
_لازم نیست ، بترسی
لازم نیست کاری کنی هیچ کاری نکن ، حتی همراهیمم نکن
+اما تهیونگ (ترسیده)
_هیش ساکت شو ، سوکت کن
《تهیونگ》
بدنش بد جوری تحریکم میکرد از رو لباس بدنشو لمس میکردم دستم ک ب ممنوعش رسید ترسیده نگام کرد پوزخندی ب حالش زدم .
به ثانیه نکشیده لباساشو تو بدنش جر دادم
دستاشو بالا سرش قفل کردم
_بیا امشبو به عنوان ددی و لیتل گرل بگذرونیم هوم (خنده شیطانی)
[زرت سانسور بازم زرت سانسور]
(مغز مریض ک داری ی تسبیح بگیر دستت ت ذهنت بچینش)
《ا.ت》
زیر شکمم بشدت درد میکرد اصلااا نمیتونستم راه برم از درد گریم گرفته بود خدا میدونست چجوری تا صب زیرش دون آوردم
تهیونگ کیم بری ب درک
ادامه دارد.....
_اممم ا.ت
+ته...تهیونگ...ن..نکن..
_لازم نیست ، بترسی
لازم نیست کاری کنی هیچ کاری نکن ، حتی همراهیمم نکن
+اما تهیونگ (ترسیده)
_هیش ساکت شو ، سوکت کن
《تهیونگ》
بدنش بد جوری تحریکم میکرد از رو لباس بدنشو لمس میکردم دستم ک ب ممنوعش رسید ترسیده نگام کرد پوزخندی ب حالش زدم .
به ثانیه نکشیده لباساشو تو بدنش جر دادم
دستاشو بالا سرش قفل کردم
_بیا امشبو به عنوان ددی و لیتل گرل بگذرونیم هوم (خنده شیطانی)
[زرت سانسور بازم زرت سانسور]
(مغز مریض ک داری ی تسبیح بگیر دستت ت ذهنت بچینش)
《ا.ت》
زیر شکمم بشدت درد میکرد اصلااا نمیتونستم راه برم از درد گریم گرفته بود خدا میدونست چجوری تا صب زیرش دون آوردم
تهیونگ کیم بری ب درک
ادامه دارد.....
۸.۰k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.