پارت ۳۴
پارت ۳۴
ددی_فاکر
ساناکو:: من میرم سراغ لیا...شما برید و نامه ای ک گفتمو ب رئیس یون بدین
یوری:: چشم
ساناکو سوار ماشین شد و رفت سمت خونه لیا
ادرسشم داشت...
نیم ساعت بعد رسید و زنگ خونشو زد...
لیا:: عه این صگه😐باز نمیکنم...
ساناکو مدام زنگ خونشو میزد...
لیا:: شاید از طرف ددی باشه
درو باز کرد و ساناکو رفت داخل...
لیا:: سلام
ساناکو:: سلام چطوری
لیا:: عالی،دستت چشه؟!
ساناکو:: هیچ ولش...
لیا:: بیا بشین
ساناکو نشست رو کاناپه...
لیا:: چیزی میل داری بیارم؟!
ساناکو:: ن اومدم کارت داشتم
لیا:: خودت؟!
ساناکو:: آره یه کار مهم
لیا:: ب..بگو
ساناکو:: عاام...
.........................................................
یوری:: حاضری با ما کار کنی؟!
یون:: خب...خانم ساناکو واقعا...
یوری:: چونه نزن ساناکو بزرگترین و قدرتمندترین زن مافیایی کرس...
یوری:: همه میدونن ولی واقعا خانم مارو همکار خودشون میکنن؟!
یوری:: آره فقط...رئیس اونه ن کس دیگه ای
یون:: تا چ مدت؟!
یوری:: معلوم نیست
یون:: اوکیه
یوری:: 🤝
.........................................................
لیا:: م..من در عوض شمشای طلای چی بهت بدم؟!
ساناکو:: میخام برام کارایی انجام بدی خوشگله
لیا:: چ..چیا
ساناکو:: جانگ کوک ب اندازه نصف یکی از این شمشا هم بهت پول نمیده...
لیا:: خ..خب م..من
ساناکو:: نگو جانگ کوک رو عاشقشی...تو عاشق پولشی و من خیلی بیشتر از اونی ک کوک بهت میده پول بت میدم...
لیا:: ک..کی گفته اصن؟!
ساناکو:: شمشا یا زیر خواب بودن کوک ک وقتی ازت زده شد ترکت میکنه؟!
لیا:: خ..خب کوک گفت باهام ازد...
ساناکو:: باهیچکس ازدواج نمیکنه قسم میخورم
لیا:: ازشم بعید نیست...
ساناکو:: خب؟!
لیا:: ب پیشنهادت فکر میکنم...اما چیکار کنم واست
ساناکو:: بهم میگی کوک کجا میره با کی سرکار داره جاهای مخفیش کجان...و اون جاهایی ک برای پشتیبانی داره
لیا:: م..من از کجا بدونم جاهای پشتیبانیو
ساناکو:: د احمق میخام جاسوسی کنی...باهاش خب میری بیرون و...یواقتاییم یواشکی دنبالش کن،هی ازش بپرس کجاها میره اگ گف جایی ک کار دارم و...یواشکی میری دنبالش اوکی؟!
لیا:: اگه لو رفتم...
ساناکو:: من نمیزارم...
لیا:: ش.شب خبرت میکنم
ساناکو:: اوکی،بای...شمارمو گذاشتم رو میز...صوتی ندی...
ساناکو زد بیرون...
ساناکو:: بگو یوری
یوری:: تا الان ستا از بزرگترین باندا اوکی شدن
ساناکو:: بای...
ددی_فاکر
ساناکو:: من میرم سراغ لیا...شما برید و نامه ای ک گفتمو ب رئیس یون بدین
یوری:: چشم
ساناکو سوار ماشین شد و رفت سمت خونه لیا
ادرسشم داشت...
نیم ساعت بعد رسید و زنگ خونشو زد...
لیا:: عه این صگه😐باز نمیکنم...
ساناکو مدام زنگ خونشو میزد...
لیا:: شاید از طرف ددی باشه
درو باز کرد و ساناکو رفت داخل...
لیا:: سلام
ساناکو:: سلام چطوری
لیا:: عالی،دستت چشه؟!
ساناکو:: هیچ ولش...
لیا:: بیا بشین
ساناکو نشست رو کاناپه...
لیا:: چیزی میل داری بیارم؟!
ساناکو:: ن اومدم کارت داشتم
لیا:: خودت؟!
ساناکو:: آره یه کار مهم
لیا:: ب..بگو
ساناکو:: عاام...
.........................................................
یوری:: حاضری با ما کار کنی؟!
یون:: خب...خانم ساناکو واقعا...
یوری:: چونه نزن ساناکو بزرگترین و قدرتمندترین زن مافیایی کرس...
یوری:: همه میدونن ولی واقعا خانم مارو همکار خودشون میکنن؟!
یوری:: آره فقط...رئیس اونه ن کس دیگه ای
یون:: تا چ مدت؟!
یوری:: معلوم نیست
یون:: اوکیه
یوری:: 🤝
.........................................................
لیا:: م..من در عوض شمشای طلای چی بهت بدم؟!
ساناکو:: میخام برام کارایی انجام بدی خوشگله
لیا:: چ..چیا
ساناکو:: جانگ کوک ب اندازه نصف یکی از این شمشا هم بهت پول نمیده...
لیا:: خ..خب م..من
ساناکو:: نگو جانگ کوک رو عاشقشی...تو عاشق پولشی و من خیلی بیشتر از اونی ک کوک بهت میده پول بت میدم...
لیا:: ک..کی گفته اصن؟!
ساناکو:: شمشا یا زیر خواب بودن کوک ک وقتی ازت زده شد ترکت میکنه؟!
لیا:: خ..خب کوک گفت باهام ازد...
ساناکو:: باهیچکس ازدواج نمیکنه قسم میخورم
لیا:: ازشم بعید نیست...
ساناکو:: خب؟!
لیا:: ب پیشنهادت فکر میکنم...اما چیکار کنم واست
ساناکو:: بهم میگی کوک کجا میره با کی سرکار داره جاهای مخفیش کجان...و اون جاهایی ک برای پشتیبانی داره
لیا:: م..من از کجا بدونم جاهای پشتیبانیو
ساناکو:: د احمق میخام جاسوسی کنی...باهاش خب میری بیرون و...یواقتاییم یواشکی دنبالش کن،هی ازش بپرس کجاها میره اگ گف جایی ک کار دارم و...یواشکی میری دنبالش اوکی؟!
لیا:: اگه لو رفتم...
ساناکو:: من نمیزارم...
لیا:: ش.شب خبرت میکنم
ساناکو:: اوکی،بای...شمارمو گذاشتم رو میز...صوتی ندی...
ساناکو زد بیرون...
ساناکو:: بگو یوری
یوری:: تا الان ستا از بزرگترین باندا اوکی شدن
ساناکو:: بای...
۵۶.۶k
۱۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.