رززخمیمن

#رُز_زخمی_من.

part. 36

جونگکوک. وای چه خانومنی....

ات. منظور؟

جونگکوک. جوجه حسود و دروغگو،تو حتی بوی ادکلن رو حس نکردی، خوشم اومد.

ات. خوشت نیاد.

جونگکوک. حسود، کوچولو، دروغگو، زیبا، و البته... زبون دراز......

ات. خیلی رو مخی....

*لارا بلند شد و رفت توی آشپزخونه.
تو همون لحظه گوشی جونگکوک با لرزشی صدا بلند،به صدا در آمد.*

ویو جونگکوک.
گوشیم روی میز لرزید، گوشی را برداشتمو جواب تهیونگ رو دادم...

(تماس.)

تهیونگ. سلام

جونگکوک. زنگ نزدی که فقط سلام کنی؟!

تهیونگ. مین جونگی...

جونگکوک. بگو

تهیونگ: مین جونگی در حال معاملات قاچاق مواد مخدر بین کره و امریکا هست، پسرش مین جانگ وو، اونم توی کره زندگی میکنه قبلا گوانگجو زندگی میکنه، ولی 1سال اخیر به خاطر بعضی مسائل اومده سئول و توی اینسادونگ زندگی میکنه.

جونگکوک: چه مسائلی؟

تهیونگ: ظاهرا قبلا دوست پسر ات بوده، ولی با یک اسم دیگه. این خیلی عجیبه، نه؟

جونگکوک: فعلا به هیچکس راجب جانگ وو نمیگی.

تهیونگ. باشه، الان موقعیت فعلی مین جانگی توی فلورانس هست. انگار که با مشکل ریه درگیر شده.

جونگکوک. هر وقت اطلاعات جدید اومد سریع بهم بگو.......
دیدگاه ها (۲)

#رُز_زخمی_من پارت37*جونگکوک گوشی رو گذاشت روی میز. یه لحظه چ...

#رُز_زخمی_من پارت38*ات شونه بالا انداخت*ات. حداقل یه چیزی یا...

#رُز_زخمی_من. part. 35سولگی. جونگکوک، این چه نگهبانیه که با ...

#رُز_زخمی_من part. 34(جونگکوک چشمانش را بسته بود،ات رفت بالا...

شوهر دو روزه. پارت۷۶

خون آشام عزیز (60)

فیک کوک(part3)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط