🔹 او را... (۱۱۳)
🔹 #او_را... (۱۱۳)
شماره زهرا رو گرفتم و منتظر شنیدن صداش شدم
- به به سلااااااممممم ترنم خودم !
- سلام عشششقم! چطوری خانوم !؟
- به خوبی شما ، ماهم خوبییییم !
آفتاب از کدوم طرف دراومده یاد ما افتادی؟؟
- ببخشیییید ، حق داری. درگیر درس و دانشگاهم. این ترم درسام خیلی سنگین شده!
- فدای سرت گلم،منم معذرت میخوام کم پیدا شدم
سرم یکم شلوغ بود این چندوقته !
-عههه!؟ مشغول چی؟!
- مشغول خبرای خوب خوب !! 😉
- مشکوک میزنیا زهراخانوم!! اینجوری نمیشه ، پاشو بیا ببینمت !
💠 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
http://az-jense-khak.blog.ir/post/رمان-او-را-قسمت-صد-و-سیزدهم/
شماره زهرا رو گرفتم و منتظر شنیدن صداش شدم
- به به سلااااااممممم ترنم خودم !
- سلام عشششقم! چطوری خانوم !؟
- به خوبی شما ، ماهم خوبییییم !
آفتاب از کدوم طرف دراومده یاد ما افتادی؟؟
- ببخشیییید ، حق داری. درگیر درس و دانشگاهم. این ترم درسام خیلی سنگین شده!
- فدای سرت گلم،منم معذرت میخوام کم پیدا شدم
سرم یکم شلوغ بود این چندوقته !
-عههه!؟ مشغول چی؟!
- مشغول خبرای خوب خوب !! 😉
- مشکوک میزنیا زهراخانوم!! اینجوری نمیشه ، پاشو بیا ببینمت !
💠 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
http://az-jense-khak.blog.ir/post/رمان-او-را-قسمت-صد-و-سیزدهم/
۲.۵k
۱۰ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.