چند پارتیه غمگین از جین
چند پارتیه غمگین از جین
تهدید و مرگ فرقی باهم ندارن
ویو ات:جین چند وقته دیر میاد خونه وقتیم که میاد باهام حرف نمیزنه مگر اینکه مجبور باشه خیلی سرد حرف میزنه حتی دیگه بهم نگاه نمیکنه و میره میخوابه ۳ ساله ازدواج کردیم اون تا چند روز پیش خوب بود ولی....الان خیلی تغییر کرده
(علامت ات×) (علامت جین#)
×سلام
# سلام(حرفاش کلا سرده)
×جین بیا بشین میخوام باهات حرف بزنم
# حوصلتو ندارم ولم کنن
×(بغض)چرا اینطوری میکنی لعنتی من که کاری نکردم
# ات اصلا حوصله ی حرفاتو ندارم فقط گمشو
×داری بهم خیانت میکنی؟
# چی؟
×اگه دختر دیگه ایو دوست داری میتونی بهم بگی
# آ...آره دختر دیگه ایو دوست دارم حالمم ازت بهم میخوره حالا فهمیدی؟
×پس بیا طلاق بگیریم
#فکر خوبیه
جین:فرشته کوچولو ببخشید اما نمیتونم به خاطر خودم جونتو به خطر بندازم
جین مافیاست و یکی از دشمناش تهدیدش کرد تا اگر از ات طلاق نگیره اونو میکشن برای همین جین با ات سرد رفتار میکنه و میخواد که ات خودش ازش متنفر بشه و ولش کنه تا حداقل دیگه زیاد بهش فکر نکنه**
ویو ات:وقتی این حرفو زدم انتظار نداشتم اینو بگه اصلا انگار دنیا رو سرم خراب شد..ولی خب شاید واقعا ما برای هم ساخته نشدیم
دوباره مغزم تیر میکشه خیلی وقته اما من توجهی نکردم ولی خب الان دیگه خودم باید به خودم توجه کنم پس..شاید بهتره برم دکتر
تهدید و مرگ فرقی باهم ندارن
ویو ات:جین چند وقته دیر میاد خونه وقتیم که میاد باهام حرف نمیزنه مگر اینکه مجبور باشه خیلی سرد حرف میزنه حتی دیگه بهم نگاه نمیکنه و میره میخوابه ۳ ساله ازدواج کردیم اون تا چند روز پیش خوب بود ولی....الان خیلی تغییر کرده
(علامت ات×) (علامت جین#)
×سلام
# سلام(حرفاش کلا سرده)
×جین بیا بشین میخوام باهات حرف بزنم
# حوصلتو ندارم ولم کنن
×(بغض)چرا اینطوری میکنی لعنتی من که کاری نکردم
# ات اصلا حوصله ی حرفاتو ندارم فقط گمشو
×داری بهم خیانت میکنی؟
# چی؟
×اگه دختر دیگه ایو دوست داری میتونی بهم بگی
# آ...آره دختر دیگه ایو دوست دارم حالمم ازت بهم میخوره حالا فهمیدی؟
×پس بیا طلاق بگیریم
#فکر خوبیه
جین:فرشته کوچولو ببخشید اما نمیتونم به خاطر خودم جونتو به خطر بندازم
جین مافیاست و یکی از دشمناش تهدیدش کرد تا اگر از ات طلاق نگیره اونو میکشن برای همین جین با ات سرد رفتار میکنه و میخواد که ات خودش ازش متنفر بشه و ولش کنه تا حداقل دیگه زیاد بهش فکر نکنه**
ویو ات:وقتی این حرفو زدم انتظار نداشتم اینو بگه اصلا انگار دنیا رو سرم خراب شد..ولی خب شاید واقعا ما برای هم ساخته نشدیم
دوباره مغزم تیر میکشه خیلی وقته اما من توجهی نکردم ولی خب الان دیگه خودم باید به خودم توجه کنم پس..شاید بهتره برم دکتر
- ۶.۰k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط