پارت

#پارت61
اون شب گذشت و منم همون موقع داخل بغل کیان
خواب رفته بودم،صبح با صدای بچه ها از خواب بیدار شدم و گفتم:سلام،صبح بخیر
همه جوابمو دادن و منم رفتم آبی به دست و صورتم زدم و اومدم مشغول صبحونه خوردن شدم،بعدش که تموم شد با بچه ها همینطوری نشسته بودیم که کرم صدام زد:کیانا یه لحظه میای؟
بلند شدم،رفتم پیشش وگفتم:بله؟
کرم:میشه باهام بیای؟کارت دارم
با شک بهش نگاه کردم که گفت:بخداکارت دارم نمیخام اذیتت کنم
باشه ای گفتم و باهاش رفتم،منو با خودش برد سمت ساحل یه جای خیلی خوشگل بود همون جا وایساد و گفت:راستش نمیدونم چطوری بهت بگم،اخه من تا حالا از این کارا نکردم
با دقت داشتم بهش نگاه میکردم که ادامه داد:ببخشید،من دیروز نمیخاستم اذیتت کنم و بترسونمت،وقتی رفتی حواسم بهت بود ولی چیزی نگفتم چون میخاستم یاد بگیری دفعه دیگه همینطوری راه نیوفتی بری‌،اگه من دنبالت نیومده بودم چی؟میدونی چی میشد؟
با دقت بهش نگاه کردم باورم نمیشد کرم به من میگه ببخشمش،رو بهش گفتم:باشه میبخش ولی ازت دلخورم چون خیلی ترسیدم،خیلی زیاد
با خنده اومد نزدیکم و گفت:اونم از دلت درمیارم به موقعش
منم خندیدم و گفتم:اوکی،منتظرم
همینطور روبروم بود و داشت بهم نگاه میکرد،طوری که داشتم اذیت میشدم زیر نگاهش،یه کم که گذشت دستشو برد لای مو هاش و خم شد سمتم و گونمو بوسید،انگاربرق بهم وصل کردن،با چشمای درشت شده بهش نگاه کردم که خندید و گفت:اااممم،برگشتیم از دلت درش میارم و ممنون که بخشیدی...
و پشت حرف یه چشمک بهم زدو رفت....
#loveintime
لطفا به اشتراک بزارید👆🙏
@roman._.loveintime
دیدگاه ها (۱)

#پارت62هاج و واج سر جام وایساده بودم به مسیری که کرم رفت نگا...

#پارت63+تو چرا اینجانشستی؟برگشت سمت منو گفت:منظورت چیه چرا ا...

#پارت60وقتی رسیدیم کمپ مستقیم رفتم داخل اتاق و محکم درو باز ...

#پارت59ولی قبل از این که بیوفتم حس کردم یه چیزی گرفتم و مانع...

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

SENARIO :: The Hunters Lave for the Devil :: PART :: 9

ماه خونین ❤️‍🔥🥀 خوناشام : پارت سوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط