پارت62
#پارت62
هاج و واج سر جام وایساده بودم به مسیری که کرم
رفت نگاه میکردم،این چرا اینطوری کرد؟؟؟؟یه چنددقیقه توی اون حالت بودم و بعدش به خودم اومدم،چ وضعشه عین این خل وچلا وایسادم،این کرم دیونه هست منم اخرش دیونه میکنه،حرکت کردم و برگشتم داخل اتاق پیش بچه هاکه داشتن با هم بحث میکردن چیکار کنن امروز،دیدم خیلی دارن به مخشون فشار میارن گفتم:خو پاشین بریم کنار ساحل بشینیم،بعد از ظهرم اتیش درست کنیم تا شب
با این حرفم آسلی بشکنی زد و گفت:پیشنهاد خوبیه،ما که به نتیجه بهتری نرسیدیم پس پاشین جمع کنین بریم
همه موافقت کردن و بلندشدن که بریم...
جایی که رفتیم واقعا قشنگ بود،از یه طرفش دریا رو میدیدی از طرف دیگه جنگل،سهیل وفواد وکیان،قشنگ همه چیز رو اماده کرده بودن،هیزم هایی که میخاستیم باهاش اتیش درست کنیم وسط بود دورش هم حصیر های که روش میخواستیم بشینیم رو به شکل دایره ای گذاشته بودن،ن خوشم اومد مغزم دارن یکم،هممون نشسته بودیم کم کم مانیاوسلنا هم اومدن ولی سه نفر نبودن باران،سها و کرم،پیش خودم فکرمیکردم یعنی کجان که سرکله هر سه تاش پیدا شد داشتم نگاهشون میکردم که ملیسا درگوشم گفت:ناموسا بیاقید سیدنی رو بزن بچسب به نامزدت،این عوضی به کی رفته اینقده جذاب؟؟
+چی میگی واسه خودت،بی زحمت یه چشم بچرخون کناریشم ببین
ملیسا:اخه خره تو چرانمیف.....
منتظر ادامه حرفش بودم که با ابروش بهم اشاره کردو روشو برگردوند،برگشتم ببینم چیه که دیدم کرم عین جن اینطرفم ظاهر شده و سرش داخل گوشیش...
#loveintime
لطفا به اشتراک بزارید👆🙏
@roman._.loveintime
هاج و واج سر جام وایساده بودم به مسیری که کرم
رفت نگاه میکردم،این چرا اینطوری کرد؟؟؟؟یه چنددقیقه توی اون حالت بودم و بعدش به خودم اومدم،چ وضعشه عین این خل وچلا وایسادم،این کرم دیونه هست منم اخرش دیونه میکنه،حرکت کردم و برگشتم داخل اتاق پیش بچه هاکه داشتن با هم بحث میکردن چیکار کنن امروز،دیدم خیلی دارن به مخشون فشار میارن گفتم:خو پاشین بریم کنار ساحل بشینیم،بعد از ظهرم اتیش درست کنیم تا شب
با این حرفم آسلی بشکنی زد و گفت:پیشنهاد خوبیه،ما که به نتیجه بهتری نرسیدیم پس پاشین جمع کنین بریم
همه موافقت کردن و بلندشدن که بریم...
جایی که رفتیم واقعا قشنگ بود،از یه طرفش دریا رو میدیدی از طرف دیگه جنگل،سهیل وفواد وکیان،قشنگ همه چیز رو اماده کرده بودن،هیزم هایی که میخاستیم باهاش اتیش درست کنیم وسط بود دورش هم حصیر های که روش میخواستیم بشینیم رو به شکل دایره ای گذاشته بودن،ن خوشم اومد مغزم دارن یکم،هممون نشسته بودیم کم کم مانیاوسلنا هم اومدن ولی سه نفر نبودن باران،سها و کرم،پیش خودم فکرمیکردم یعنی کجان که سرکله هر سه تاش پیدا شد داشتم نگاهشون میکردم که ملیسا درگوشم گفت:ناموسا بیاقید سیدنی رو بزن بچسب به نامزدت،این عوضی به کی رفته اینقده جذاب؟؟
+چی میگی واسه خودت،بی زحمت یه چشم بچرخون کناریشم ببین
ملیسا:اخه خره تو چرانمیف.....
منتظر ادامه حرفش بودم که با ابروش بهم اشاره کردو روشو برگردوند،برگشتم ببینم چیه که دیدم کرم عین جن اینطرفم ظاهر شده و سرش داخل گوشیش...
#loveintime
لطفا به اشتراک بزارید👆🙏
@roman._.loveintime
۴.۱k
۲۹ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.