پارت59
#پارت59
ولی قبل از این که بیوفتم حس کردم یه چیزی گرفتم
و مانع از افتادنم شد،داشتم از شدت ترس میمردم،که صدایی شنیدم که گفت:حالت خوبه؟
با شنید این صدا ترس کل وجودمو گرفتم و شروع کردم جیغ کشیدن،اون طرفم همش سعی میکرد جلوی منو بگیره که جیغ نکشم،ولی من اونقده ترسیده بودم که هیچی نمی فهمیدم،بعد از چند دقیقه ن صدای از اون طرف اومد و ن دیگه منو گرفته بود منم ساکت شدم و اروم اروم چشمامو باز کردم که اون شخص رو روبروم دیدم داخل اون تاریکی اصلاچهرش مشخص نبود،بادقت به من نگاه کردو گفت:جیغ جیغات تموم شد؟؟؟تو چرا اینقده ترسوی اخه؟؟؟
بادقت بهش نگاه کردم،اونم تکیشو از درخت گرفت وبه من نزدیک شد،وقتی روبروم وایساد و بهم با خنده نگاه کرد وگفت:چیه ترسو؟؟.... با تمام وجودم جیغ کشیدم که دستاشوگذاشت روی گوشاش و گفت:اااییی خدااااااا،یواش کَرشدم،چته تو؟
همون جا سر جام نشستم رو زمین و با گریه گفتم:ای خدا،من اخرش میمیرم،سکته میکنم،روانی میشم،میزنم به کوه،اخه من از دست تو چیکار کنم کرم جون به لبم کردی ترسوندیم نگفتی از ترس سکته میکنم بیشعور نفهم
کرم:الان من بد کردم اومدم دنبالت غذای گرگا و خرسا نشی؟؟
+میخام صدسال سیاه نیای سکتم دادی بیشعور
کرم:اوکی ناراحتی من الان میرم خودت برگرد
و راه افتاد بره که با جیغ گفتم:کــــــــــرم
کرم:خو چته،جا این که ابغوره بگیری پاشو بریم شب شده
همونطوری نشسته بودم و نگاش میکردم که گفت:نمیای من،برم؟؟؟
با حرص نگاش کردم و از جام بلند شدم و دنبالش راه افتادم.....
#loveintime
لطفا به اشتراک بزارید👆🙏
@roman._.loveintime
ولی قبل از این که بیوفتم حس کردم یه چیزی گرفتم
و مانع از افتادنم شد،داشتم از شدت ترس میمردم،که صدایی شنیدم که گفت:حالت خوبه؟
با شنید این صدا ترس کل وجودمو گرفتم و شروع کردم جیغ کشیدن،اون طرفم همش سعی میکرد جلوی منو بگیره که جیغ نکشم،ولی من اونقده ترسیده بودم که هیچی نمی فهمیدم،بعد از چند دقیقه ن صدای از اون طرف اومد و ن دیگه منو گرفته بود منم ساکت شدم و اروم اروم چشمامو باز کردم که اون شخص رو روبروم دیدم داخل اون تاریکی اصلاچهرش مشخص نبود،بادقت به من نگاه کردو گفت:جیغ جیغات تموم شد؟؟؟تو چرا اینقده ترسوی اخه؟؟؟
بادقت بهش نگاه کردم،اونم تکیشو از درخت گرفت وبه من نزدیک شد،وقتی روبروم وایساد و بهم با خنده نگاه کرد وگفت:چیه ترسو؟؟.... با تمام وجودم جیغ کشیدم که دستاشوگذاشت روی گوشاش و گفت:اااییی خدااااااا،یواش کَرشدم،چته تو؟
همون جا سر جام نشستم رو زمین و با گریه گفتم:ای خدا،من اخرش میمیرم،سکته میکنم،روانی میشم،میزنم به کوه،اخه من از دست تو چیکار کنم کرم جون به لبم کردی ترسوندیم نگفتی از ترس سکته میکنم بیشعور نفهم
کرم:الان من بد کردم اومدم دنبالت غذای گرگا و خرسا نشی؟؟
+میخام صدسال سیاه نیای سکتم دادی بیشعور
کرم:اوکی ناراحتی من الان میرم خودت برگرد
و راه افتاد بره که با جیغ گفتم:کــــــــــرم
کرم:خو چته،جا این که ابغوره بگیری پاشو بریم شب شده
همونطوری نشسته بودم و نگاش میکردم که گفت:نمیای من،برم؟؟؟
با حرص نگاش کردم و از جام بلند شدم و دنبالش راه افتادم.....
#loveintime
لطفا به اشتراک بزارید👆🙏
@roman._.loveintime
۴.۲k
۲۹ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.