DOCTORS OF GONGILL🥼part 41
پیرزن دماغش را باال کشید و گفت: پسرم در حال موتور سواری بود و که اون اقا ماشینش را
میپیچونه وسط جاده و پسرم با در پشتی برخورد میکنه. من از کنار سوپرمارکت این تصادف
رو دیدم. خدای من اون اومده بود دنبال من.
و دوباره گریه اش شدت گرفت.
جی هیون دست های زن را فشرد بعد از تخت ان پسر که کنار تخت مریض های دیگر بود،
دور شد. همانطور که به سمت اتاق رزیدنت ها میرفت، مردی با کت و شلوار مشکی جلویش
سبز شد.
+ لطفا دنبالم بیاید.
مرد برگشت و راهی را در پیش گرفت. جی هیون کمی مضطرب شد و ارام پشت من راه
افتاد. مرد وارد بخش VIP شد و رو به روی اتاقی ایستاد و در را باز کرد. مرد وارد شد و
کنار دیوار ایستاد.
مرد میانسالی روی تخت بزرگ اتاق نشسته بود و در حال خواندن روزنامه بود و مردی روبه
رویش ایستاده بود که جی هیون از روپوشش فهمید یک دکتر است.
با وارد شدن جی هیون، پیرمردی که روی تخت بود سرش را بلند کرد و به جی هیون خیره
شد. جی هیون با دیدن چهره ی مرد، بیشتر مضطرب شد. جی هیون کنار دکتر ایستاد و متوجه
یونگی شد.
_ سو...سونبه!
یونگی توجهی به تعجب جی هیون نکرد و همچنان به روبه رو نگاه کرد.
پیرمرد روزنامه اش را بست و روی میز تخت که روبرویش بود گذاشت.
+ منتظرت بودیم انترن.
جی هیون نگاهش را به رئیس شورا داد.
+ چرا تعظیم نمیکنی؟
جی هیون به ان یکی دکتر که کنار تخت پیرمرد ایستاده بود نگاه کرد. همان دکتری بود که
پیرمرد را معاینه کرده بود.
پیرمرد دستش را برای متوقف کردن دکتر باال اورد و گفت: اشکال نداره دکتر یان! هرچی
باشه یه رزیدنت هرکاری که ارشدش انجام بده، تکرار میکنه.
پیرمرد به یونگی نگاه کرد و ادامه داد: ارشدت هم تعظیم نکرد. خجالت اوره.
جی هیون با سردرگمی به پیرمرد نگاه میکرد تا منظورش را بفهمد.
+ خب انترن... شنیدم امروز منو به حال خودم رها کردید تا بمیرم.
یونگی خواست اعتراض کند که جی هیون سریع گفت: یه ضربه ی ساده منجر به مرگ نمیشه
قربان.
+ اگر میشد چی؟
_ اون وقت... من به شما رسیدگی میکردم.
پیرمرد سرش را پایین انداخت و خندید.
+ چی باعث شده انقدر گستاخانه با من حرف بزنی؟
جی هیون نفس عمیقی کشید و گفت: من یه دکترم قربان! به هیچ وجه بی احترامی نمیکنم. فقط
منطقی فکر میکنم.
یونگی اول از حاضرجوابی جی هیون تعجب کرد اما از این که او دارد به توصیه اش عمل
میکند، خوشحال شد.
پیرمرد به یونگی نگاه کرد و داد زد: اینجوری زیر دستات رو تربیت میکنی........
#BTS
میپیچونه وسط جاده و پسرم با در پشتی برخورد میکنه. من از کنار سوپرمارکت این تصادف
رو دیدم. خدای من اون اومده بود دنبال من.
و دوباره گریه اش شدت گرفت.
جی هیون دست های زن را فشرد بعد از تخت ان پسر که کنار تخت مریض های دیگر بود،
دور شد. همانطور که به سمت اتاق رزیدنت ها میرفت، مردی با کت و شلوار مشکی جلویش
سبز شد.
+ لطفا دنبالم بیاید.
مرد برگشت و راهی را در پیش گرفت. جی هیون کمی مضطرب شد و ارام پشت من راه
افتاد. مرد وارد بخش VIP شد و رو به روی اتاقی ایستاد و در را باز کرد. مرد وارد شد و
کنار دیوار ایستاد.
مرد میانسالی روی تخت بزرگ اتاق نشسته بود و در حال خواندن روزنامه بود و مردی روبه
رویش ایستاده بود که جی هیون از روپوشش فهمید یک دکتر است.
با وارد شدن جی هیون، پیرمردی که روی تخت بود سرش را بلند کرد و به جی هیون خیره
شد. جی هیون با دیدن چهره ی مرد، بیشتر مضطرب شد. جی هیون کنار دکتر ایستاد و متوجه
یونگی شد.
_ سو...سونبه!
یونگی توجهی به تعجب جی هیون نکرد و همچنان به روبه رو نگاه کرد.
پیرمرد روزنامه اش را بست و روی میز تخت که روبرویش بود گذاشت.
+ منتظرت بودیم انترن.
جی هیون نگاهش را به رئیس شورا داد.
+ چرا تعظیم نمیکنی؟
جی هیون به ان یکی دکتر که کنار تخت پیرمرد ایستاده بود نگاه کرد. همان دکتری بود که
پیرمرد را معاینه کرده بود.
پیرمرد دستش را برای متوقف کردن دکتر باال اورد و گفت: اشکال نداره دکتر یان! هرچی
باشه یه رزیدنت هرکاری که ارشدش انجام بده، تکرار میکنه.
پیرمرد به یونگی نگاه کرد و ادامه داد: ارشدت هم تعظیم نکرد. خجالت اوره.
جی هیون با سردرگمی به پیرمرد نگاه میکرد تا منظورش را بفهمد.
+ خب انترن... شنیدم امروز منو به حال خودم رها کردید تا بمیرم.
یونگی خواست اعتراض کند که جی هیون سریع گفت: یه ضربه ی ساده منجر به مرگ نمیشه
قربان.
+ اگر میشد چی؟
_ اون وقت... من به شما رسیدگی میکردم.
پیرمرد سرش را پایین انداخت و خندید.
+ چی باعث شده انقدر گستاخانه با من حرف بزنی؟
جی هیون نفس عمیقی کشید و گفت: من یه دکترم قربان! به هیچ وجه بی احترامی نمیکنم. فقط
منطقی فکر میکنم.
یونگی اول از حاضرجوابی جی هیون تعجب کرد اما از این که او دارد به توصیه اش عمل
میکند، خوشحال شد.
پیرمرد به یونگی نگاه کرد و داد زد: اینجوری زیر دستات رو تربیت میکنی........
#BTS
۱۵.۶k
۲۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.