p4
p4
"شب
ات ویو
رفتم خونه ته هنوز نیومده بود...
نگران شدم...یعنی کجاست...
وایسا ببینم چرا باید نگران اون بشم....
اصن بیخیال...
رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم و رفتم رو تخت میخواستم بخوابم که با صدایی خواب از سرم پرید....
_اتتتتت
+رفتم پایین.....بلههه چته چرا داد میزنی....
_او ببخشید حواسم نبود میخواستم بگم فردا ی جلسه دارن گفتن تو هم باید باهام بیای
+چیییی
_اروم باش جلسه 15 دقیقه بیشتر نیست
+میدونی با همون ۱۵ دقیقه چقدر میتونستم خوش بگذرونم و کل وقتم بابت چیزای دیگه میرفت..الان مجبورم اونجا تورو با بقیه رو تحمل کنم
_به هرحال مجبوری نمیتونی نیای
+رفت بالا مرتیکه ی الدنگ
"شب
ات ویو
رفتم خونه ته هنوز نیومده بود...
نگران شدم...یعنی کجاست...
وایسا ببینم چرا باید نگران اون بشم....
اصن بیخیال...
رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم و رفتم رو تخت میخواستم بخوابم که با صدایی خواب از سرم پرید....
_اتتتتت
+رفتم پایین.....بلههه چته چرا داد میزنی....
_او ببخشید حواسم نبود میخواستم بگم فردا ی جلسه دارن گفتن تو هم باید باهام بیای
+چیییی
_اروم باش جلسه 15 دقیقه بیشتر نیست
+میدونی با همون ۱۵ دقیقه چقدر میتونستم خوش بگذرونم و کل وقتم بابت چیزای دیگه میرفت..الان مجبورم اونجا تورو با بقیه رو تحمل کنم
_به هرحال مجبوری نمیتونی نیای
+رفت بالا مرتیکه ی الدنگ
۷۳.۸k
۰۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.