فصلــ💜 دومــ💜
فصلــ💜 دومــ💜
پارت ۹ 💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
سانامی:: جییییغغغغ کمککککک ولم کنننن جیمیییینننننننن بابااااااا
جیمین پاشد و یه سیلی محکم ب سانامی زد تا به خودش اومد
سانامی:: حقق.حققق جیمییین😭
جیمین:: درد بیدرمون..بیا بغلم خاب بد دیدی
سانامی رفت بغل جیمین و سرشو رو سینش گذاشت...
جیمینم موهاشو نوازش میداد
سانامی:: جیمین،بابام داشت منو میفروخت ب یکی ک از تو بدتر بود
جیمین:: رفتاری ک من بات دارمو کسی با زنشم نداره...شانس آوردی بردم شدی
سانامی:: م..من نمیخام برده باشم گناهم چیه
جیمین:: الان اوضاع فرق کرده،بگیر بخاب
سانامی دراز کشید تا بخابه...
سانامی:: شب بخیر
جیمین:: ب امید اینکه صبح پاشم ببینم زیر پتو مردی
سانامی:: یااااااا
جیمین:: بخاب عروسکم بخاب
سانامی:: بهم بگو ک دوسم داری
جیمین:: دوسِت دارم
سانامی:: بگو مراقبمی و اذیتم نمیکنی
جیمین:: مگ من مامور بالا سرتوئم ولم کن بکپ وگرنه بف.اک.ت میدم ک نتونی پاشی
سانامی:: بداخلاقی نکن
جیمین:: حالا بگیر بمیر
سانامی:: کِی بچه دار میشیم خب
جیمین:: ب موقش
سانامی:: قصدت چیه
جیمین:: خب...باهات ازدواج میکنم...
سانامی:: میدونستم
جیمین:: آره بلاخره می.کن.م.ت،من از باک.رگی درت آوردم و حام.لتم کردم و قراره تا همیشه اینجا باشی...گفتم بزار یه حلقه هم کنم دستت
سانامی:: مرسی از توضیحات قانع کننده👍😐
جیمین:: حح...
سانامی رفت بغلش و جیمینم ب خودش چسبوندش...
سانامی لبای داغشو گذاشت رو گردن جیمین و بوسیدش..
جیمین:: عههه گمشو اونور
سانامی:: یاااا چرا میرینی تو جَو رمانتیک؟!
جیمین:: گمشو گمشو تف تفیم کرده نمیزاره بخابم میگه احساسی رمانتیکه
سانامی:: خیلی خب بابا
سانامی روشو برگردوند و جیمین از پشت بغلش کرد...
جیمین:: دوسِت دارم
سانامی:: منم تورو دوسِت دارم
جیمین:: ودف کی باتو بود
سانامی:: پ باکی بودی؟!
جیمین:: زندگیمو
سانامی:: میدونم زندگیت منم...
جیمین:: حواب ابلهان خاموشیست
سانامی:: آها...
دیگه زری زده نشد تا کپیدن
پارت ۹ 💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
سانامی:: جییییغغغغ کمککککک ولم کنننن جیمیییینننننننن بابااااااا
جیمین پاشد و یه سیلی محکم ب سانامی زد تا به خودش اومد
سانامی:: حقق.حققق جیمییین😭
جیمین:: درد بیدرمون..بیا بغلم خاب بد دیدی
سانامی رفت بغل جیمین و سرشو رو سینش گذاشت...
جیمینم موهاشو نوازش میداد
سانامی:: جیمین،بابام داشت منو میفروخت ب یکی ک از تو بدتر بود
جیمین:: رفتاری ک من بات دارمو کسی با زنشم نداره...شانس آوردی بردم شدی
سانامی:: م..من نمیخام برده باشم گناهم چیه
جیمین:: الان اوضاع فرق کرده،بگیر بخاب
سانامی دراز کشید تا بخابه...
سانامی:: شب بخیر
جیمین:: ب امید اینکه صبح پاشم ببینم زیر پتو مردی
سانامی:: یااااااا
جیمین:: بخاب عروسکم بخاب
سانامی:: بهم بگو ک دوسم داری
جیمین:: دوسِت دارم
سانامی:: بگو مراقبمی و اذیتم نمیکنی
جیمین:: مگ من مامور بالا سرتوئم ولم کن بکپ وگرنه بف.اک.ت میدم ک نتونی پاشی
سانامی:: بداخلاقی نکن
جیمین:: حالا بگیر بمیر
سانامی:: کِی بچه دار میشیم خب
جیمین:: ب موقش
سانامی:: قصدت چیه
جیمین:: خب...باهات ازدواج میکنم...
سانامی:: میدونستم
جیمین:: آره بلاخره می.کن.م.ت،من از باک.رگی درت آوردم و حام.لتم کردم و قراره تا همیشه اینجا باشی...گفتم بزار یه حلقه هم کنم دستت
سانامی:: مرسی از توضیحات قانع کننده👍😐
جیمین:: حح...
سانامی رفت بغلش و جیمینم ب خودش چسبوندش...
سانامی لبای داغشو گذاشت رو گردن جیمین و بوسیدش..
جیمین:: عههه گمشو اونور
سانامی:: یاااا چرا میرینی تو جَو رمانتیک؟!
جیمین:: گمشو گمشو تف تفیم کرده نمیزاره بخابم میگه احساسی رمانتیکه
سانامی:: خیلی خب بابا
سانامی روشو برگردوند و جیمین از پشت بغلش کرد...
جیمین:: دوسِت دارم
سانامی:: منم تورو دوسِت دارم
جیمین:: ودف کی باتو بود
سانامی:: پ باکی بودی؟!
جیمین:: زندگیمو
سانامی:: میدونم زندگیت منم...
جیمین:: حواب ابلهان خاموشیست
سانامی:: آها...
دیگه زری زده نشد تا کپیدن
۳۵.۷k
۲۷ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.