فصلــ💜دومــ💜
فصلــ💜دومــ💜
پارت ۷ 💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
سانامی ویو:
لباس پوشیدم و منتظر جیمین بودم ولی نمیومد
در باز شد و ب امید اینکه جیمین باشه پریدم جلو
شیومین:: برو کنار بچه
سانامی:: یاااا ارباب کجاس🥺
شیومین:: نیومدن؟!
سانامی:: ن
شیومین:: یه ساعت پیش گف میاد عمارت
سانامی:: چییی..الان کجااااس
شیومین:: نکنه بلایی سرش اومده باشه...میترسم
سانامی:: حقق..حق ارباب
شیومین:: چی میبینم...سانامی واسه ارباب اشک میریزه
سانامی گوشیو درآورد و ب جیمین زنگ میزد
ولی تبق معمول جوابشم نمیداد
سانامی:: وای نگرانم
عاجوما:: چیشده؟!
سانامی:: اربابو دزدیدن🥺
سانو:: وا😐
عاجوما:: شیومین این چی میگه
شیومین:: به به عروسک کوچولوم خوبی دورت بگردم؟!
سانو:: باهام حرف نزن
عاجوما:: من چی میپرسم این چی میگه
شیومین رفت دنبال سانو🗿
سانامی:: جیمینننننن
جیمین:: درد بیدرمون گمشو تو ماشین تا بیام
سانامی:: اییییی قربون مثل جن ظاهر شدنت شمممم
جیمین:: زر زر نکن برو تو ماشین
سانامی رفت بیرون
جیمین رف یه لیوان آب خورد
عاجوما رفت پیشش
عاجوما:: سانامی بهت وابسه شد!
جیمین:: ب عنم
عاجوما:: واقعنکه😐یکم احساس پاش بزار
جیمین:: خوش ندارم کسی دخالت کنه
بعدش جیمین رفت
در ماشینو باز کرد و نشست
سانامی:: شام بریم رستوران عافریییین
جیمین:: میریم خریدارو اوکی میکنیم و برمیگردیم
سانامی:: حسود
جیمین راه افتاد و بردش تو یکی از بهترین پاساژا
جیمین:: برو هرچی خاستی بردار چند مین دیگه میام
سانامی رفت داخل...
جیمین گوشیشو برداشت و باهاش ور میرفت
حوصله داخل رفتنو نداشت
یه سر ب گالریش زد ک دید پر عکسای سانامیه
جیمین:: ودف😐این کِی باگوشیم اینارو گرفت؟! این چ عکسیه😑
چنتا از عکسا مال جیمین بود ک خاب بود و دهنش بازه باز بود و سانامی یه خودکارو هی میزد ب زبونش و اذیتش میکرد...
جیمین:: توله صگ چ عکسای سمیه گرفت
چند مین بعد...
@ آهای عاقا
جیمین:: زنیکه با منی؟!
@ وا😐بله
جیمین:: درست صدام کن میدونی من کیم؟!
@ ببخشید عاقا نمیدونم...بیاین زنتون کارتون داره مخمونو خورد
جیمین:: فاااک
جیمین رفت داخل
جیمین:: چیشده؟!
& سلام...تو اتاق پرو همش داد میزنه میگه شوهرم بیرونه بگین بیاد،خودم خاستم برم بینم چشه جیغ زد
جیمین:: مرتیکه خاستی بری تو اتاق پرو ؟؟؟
& ن..نرفتم ک😐
جیمین رفت ببینه چشه
جیمین:: چ مرگته؟!
سانامی:: یاااا بیا داخل خب
جیمین درو باز کرد رفت داخل
دید سرش تو یکی از آستینا گیر کرده و زیپشو نمیتونه بکشه
جیمین:: خجالت نمیکشی؟! تو بچه ای؟!
سانامی:: خو حواسم نبووود استیناش این سوراخشون گشاده فک کردم باید...
جیمین:: ساکت
جیمین پیرهنو گرفت و ب بالا میکشوندش تا درش بیاره
سانامی:: عااایییی
جیمین:: خفه
درش آورد و دوباره تنش کرد
سانامی:: اووففففف چ کراشم
جیمین سرشو گذاشت رو شونه سانامی و زمزمه کرد...
جیمین:: حیف نیست این گردن سفید همینجوری باشه؟!
سانامی:: ی..یعنی چی
جیمین:: امشب باید کبود بشه!
سانامی:: نه🥺
جیمین:: زود کارتو کن،میرم حساب کنم بقیشم بیار
سانامی:: لوازم آرایشی نخریدم
جیمین:: پ اونا چی بود بیرون دیدم؟!
سانامی:: کمه خب
جیمین:: خفه شو
جیمین اومد بیرون منتظرش وایساد
چند مین بعد سانامی اومد بیرون
سانامی:: تموم
جیمین حساب کرد و همرو گذاشتن تو ماشین
بعد نشستن
سانامی:: رستوران🥺
جیمین:: میریم خونه
سانامی:: میریم رستوران همینیه ک هست توهم بگو چشم اییییی
جیمین شروع کرد بلند خندیدن
صدای قهقه زدنش کل ماشینو پر کرده بود
جیمین:: تو خیلی خنگی!
سانامی:: ببخشید... بریم رستوران🥺
جیمین:: اوکی
سانامی پرید و لبای جیمینو بوسید
سانامی:: تو لاوییییی
جیمین:: خفه...
پارت ۷ 💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
سانامی ویو:
لباس پوشیدم و منتظر جیمین بودم ولی نمیومد
در باز شد و ب امید اینکه جیمین باشه پریدم جلو
شیومین:: برو کنار بچه
سانامی:: یاااا ارباب کجاس🥺
شیومین:: نیومدن؟!
سانامی:: ن
شیومین:: یه ساعت پیش گف میاد عمارت
سانامی:: چییی..الان کجااااس
شیومین:: نکنه بلایی سرش اومده باشه...میترسم
سانامی:: حقق..حق ارباب
شیومین:: چی میبینم...سانامی واسه ارباب اشک میریزه
سانامی گوشیو درآورد و ب جیمین زنگ میزد
ولی تبق معمول جوابشم نمیداد
سانامی:: وای نگرانم
عاجوما:: چیشده؟!
سانامی:: اربابو دزدیدن🥺
سانو:: وا😐
عاجوما:: شیومین این چی میگه
شیومین:: به به عروسک کوچولوم خوبی دورت بگردم؟!
سانو:: باهام حرف نزن
عاجوما:: من چی میپرسم این چی میگه
شیومین رفت دنبال سانو🗿
سانامی:: جیمینننننن
جیمین:: درد بیدرمون گمشو تو ماشین تا بیام
سانامی:: اییییی قربون مثل جن ظاهر شدنت شمممم
جیمین:: زر زر نکن برو تو ماشین
سانامی رفت بیرون
جیمین رف یه لیوان آب خورد
عاجوما رفت پیشش
عاجوما:: سانامی بهت وابسه شد!
جیمین:: ب عنم
عاجوما:: واقعنکه😐یکم احساس پاش بزار
جیمین:: خوش ندارم کسی دخالت کنه
بعدش جیمین رفت
در ماشینو باز کرد و نشست
سانامی:: شام بریم رستوران عافریییین
جیمین:: میریم خریدارو اوکی میکنیم و برمیگردیم
سانامی:: حسود
جیمین راه افتاد و بردش تو یکی از بهترین پاساژا
جیمین:: برو هرچی خاستی بردار چند مین دیگه میام
سانامی رفت داخل...
جیمین گوشیشو برداشت و باهاش ور میرفت
حوصله داخل رفتنو نداشت
یه سر ب گالریش زد ک دید پر عکسای سانامیه
جیمین:: ودف😐این کِی باگوشیم اینارو گرفت؟! این چ عکسیه😑
چنتا از عکسا مال جیمین بود ک خاب بود و دهنش بازه باز بود و سانامی یه خودکارو هی میزد ب زبونش و اذیتش میکرد...
جیمین:: توله صگ چ عکسای سمیه گرفت
چند مین بعد...
@ آهای عاقا
جیمین:: زنیکه با منی؟!
@ وا😐بله
جیمین:: درست صدام کن میدونی من کیم؟!
@ ببخشید عاقا نمیدونم...بیاین زنتون کارتون داره مخمونو خورد
جیمین:: فاااک
جیمین رفت داخل
جیمین:: چیشده؟!
& سلام...تو اتاق پرو همش داد میزنه میگه شوهرم بیرونه بگین بیاد،خودم خاستم برم بینم چشه جیغ زد
جیمین:: مرتیکه خاستی بری تو اتاق پرو ؟؟؟
& ن..نرفتم ک😐
جیمین رفت ببینه چشه
جیمین:: چ مرگته؟!
سانامی:: یاااا بیا داخل خب
جیمین درو باز کرد رفت داخل
دید سرش تو یکی از آستینا گیر کرده و زیپشو نمیتونه بکشه
جیمین:: خجالت نمیکشی؟! تو بچه ای؟!
سانامی:: خو حواسم نبووود استیناش این سوراخشون گشاده فک کردم باید...
جیمین:: ساکت
جیمین پیرهنو گرفت و ب بالا میکشوندش تا درش بیاره
سانامی:: عااایییی
جیمین:: خفه
درش آورد و دوباره تنش کرد
سانامی:: اووففففف چ کراشم
جیمین سرشو گذاشت رو شونه سانامی و زمزمه کرد...
جیمین:: حیف نیست این گردن سفید همینجوری باشه؟!
سانامی:: ی..یعنی چی
جیمین:: امشب باید کبود بشه!
سانامی:: نه🥺
جیمین:: زود کارتو کن،میرم حساب کنم بقیشم بیار
سانامی:: لوازم آرایشی نخریدم
جیمین:: پ اونا چی بود بیرون دیدم؟!
سانامی:: کمه خب
جیمین:: خفه شو
جیمین اومد بیرون منتظرش وایساد
چند مین بعد سانامی اومد بیرون
سانامی:: تموم
جیمین حساب کرد و همرو گذاشتن تو ماشین
بعد نشستن
سانامی:: رستوران🥺
جیمین:: میریم خونه
سانامی:: میریم رستوران همینیه ک هست توهم بگو چشم اییییی
جیمین شروع کرد بلند خندیدن
صدای قهقه زدنش کل ماشینو پر کرده بود
جیمین:: تو خیلی خنگی!
سانامی:: ببخشید... بریم رستوران🥺
جیمین:: اوکی
سانامی پرید و لبای جیمینو بوسید
سانامی:: تو لاوییییی
جیمین:: خفه...
۴۸.۶k
۲۷ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.