part 6 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 6 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 6
=باشه بابا عه
که دیدم مامان داشت با ته خرف میزد انقدر ذوق داشتم
م.ل: سلام تهیونگ جان
_سلام زن عمو کار داشتین
م.ل: بله عزیزم ببین تو ساز بلدی دیگه
_اره
م.ل: خب لونا میخواست بره کلاس ساز که یادم اومد تو هم بلدی گفتم پیشه غریبه نر
_هوم اوکی بهش بگین اوکی بیاد من بهش یاد میدم
م.ل: مرسی عزیزم خدافظ
_خدافظ
قطع کردن که مامان گفت
م.ل: قبول کرد بری پیش
+اوکی مامان من برم اتاقم
=بری برنگردی
+کوککک
م.ل: بستهههه
=+چشم
رفتم تو اتاق که گفتم زنگ بزنم به ته داشت زنگ میخورد برداشت
_الو
+الو ته
_عه لونا تویی
+اره منم میگم کی بیام کلاس
_امروز و راستی چرا به خودم نگفتی
+آخه نمیدونستم
_اشکال نداره
+خب ساعت چند بیا
_الان
+اوکی من برم اماده شم
part 6
=باشه بابا عه
که دیدم مامان داشت با ته خرف میزد انقدر ذوق داشتم
م.ل: سلام تهیونگ جان
_سلام زن عمو کار داشتین
م.ل: بله عزیزم ببین تو ساز بلدی دیگه
_اره
م.ل: خب لونا میخواست بره کلاس ساز که یادم اومد تو هم بلدی گفتم پیشه غریبه نر
_هوم اوکی بهش بگین اوکی بیاد من بهش یاد میدم
م.ل: مرسی عزیزم خدافظ
_خدافظ
قطع کردن که مامان گفت
م.ل: قبول کرد بری پیش
+اوکی مامان من برم اتاقم
=بری برنگردی
+کوککک
م.ل: بستهههه
=+چشم
رفتم تو اتاق که گفتم زنگ بزنم به ته داشت زنگ میخورد برداشت
_الو
+الو ته
_عه لونا تویی
+اره منم میگم کی بیام کلاس
_امروز و راستی چرا به خودم نگفتی
+آخه نمیدونستم
_اشکال نداره
+خب ساعت چند بیا
_الان
+اوکی من برم اماده شم
۱۷.۴k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.