"دوپارتی"
"دوپارتی"
وقتی با پسر کوچولوش دعوا میکنه و....🐳🦋پارت اول:////
جونگ کوک{یااااا جئون چانگ مین همینی که گفتم با مامانت میری پارک دیگه هم صحبتی نباشه.
دایون{بعد از داد جونگ کوک چانگ مین سرشو انداخت پایین و رفت تو اتاقش و در رو قفل کرد...جونگ کوکا چرا سر بچم داد زدی؟...هان؟
جونگ کوک{آه ولش کن بیا بهم یه بوس بده انرژیم رفته.
دایون{به همین خیال باش پسرم رو ناراحت کردی بوسم میخوای؟
جونگ کوک{فکشو گرفتم و محکم بوسیدمش... خانوم کوچولو تو نمیتونی جلوی منو بگیری... عصبی پاشو رو زمین کوبید و رفت تو اتاق... اومدم برم پیشش که تلفنم زنگ خورد و با دیدن اسم *نامی هیونگ* تماس رو برقرار کردم... الو نامی چی شده.
نامجون{سلام چیزی نشده خواستم بهت بگم تمرین کنسل شد نیا.
جونگ کوک{اوه باشه... تماس رو قطع کردم و رفتم تو اتاق و خودم رو روی تخت کنار دایون پرت کردم... پیشی باهام قهری؟
دایون{نخیر... مگه نباید بریم کمپانی؟
جونگ کوک{نامجون هیونگ زنگ زد گفت کنسل شده
دایون{خب الان برو پیش چانگ مین ببرش پارک گناه داره.
جونگ کوک{نخیر باید ادب بشه... حالام بیا بغلم
دایون{هوفی کشیدم و بغلش کردم و سرم رو روی سینش گذاشتم...کوکی!
جونگ کوک{هوم
دایون{موچی میخوام*مظلوم
جونگ کوک{میخرم برات عزیزم.
*ساعت 12:56 ظهر*
دایون{کوک چانگ مین رو صدا کن بیاد ناهار.
جونگ کوک{خودت برو من نمیرم.
دایون{چشمام رو تو حدقه چرخوندم و به طرف اتاق چانگ مین رفتم در رو با کلید یدک باز کردم و رفتم داخل وارد که شدم.......
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
وقتی با پسر کوچولوش دعوا میکنه و....🐳🦋پارت اول:////
جونگ کوک{یااااا جئون چانگ مین همینی که گفتم با مامانت میری پارک دیگه هم صحبتی نباشه.
دایون{بعد از داد جونگ کوک چانگ مین سرشو انداخت پایین و رفت تو اتاقش و در رو قفل کرد...جونگ کوکا چرا سر بچم داد زدی؟...هان؟
جونگ کوک{آه ولش کن بیا بهم یه بوس بده انرژیم رفته.
دایون{به همین خیال باش پسرم رو ناراحت کردی بوسم میخوای؟
جونگ کوک{فکشو گرفتم و محکم بوسیدمش... خانوم کوچولو تو نمیتونی جلوی منو بگیری... عصبی پاشو رو زمین کوبید و رفت تو اتاق... اومدم برم پیشش که تلفنم زنگ خورد و با دیدن اسم *نامی هیونگ* تماس رو برقرار کردم... الو نامی چی شده.
نامجون{سلام چیزی نشده خواستم بهت بگم تمرین کنسل شد نیا.
جونگ کوک{اوه باشه... تماس رو قطع کردم و رفتم تو اتاق و خودم رو روی تخت کنار دایون پرت کردم... پیشی باهام قهری؟
دایون{نخیر... مگه نباید بریم کمپانی؟
جونگ کوک{نامجون هیونگ زنگ زد گفت کنسل شده
دایون{خب الان برو پیش چانگ مین ببرش پارک گناه داره.
جونگ کوک{نخیر باید ادب بشه... حالام بیا بغلم
دایون{هوفی کشیدم و بغلش کردم و سرم رو روی سینش گذاشتم...کوکی!
جونگ کوک{هوم
دایون{موچی میخوام*مظلوم
جونگ کوک{میخرم برات عزیزم.
*ساعت 12:56 ظهر*
دایون{کوک چانگ مین رو صدا کن بیاد ناهار.
جونگ کوک{خودت برو من نمیرم.
دایون{چشمام رو تو حدقه چرخوندم و به طرف اتاق چانگ مین رفتم در رو با کلید یدک باز کردم و رفتم داخل وارد که شدم.......
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
۴۹.۷k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.