˼ دلبر مغرور من ˹
˼ دلبر مغرور من ˹
#پارت33
...♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....
از جام بلند شدم پام بهتر بود کولم روی دوشم انداختم و بعد از خداحافظی با مامان از خونه بیرون رفتم امروز نمیخاستم برم دانشگاه تا تکلیفمو با مامان مشخص کنم زنگی به دنیا زدم که با صدای خواب الو جواب داد :
- چته نکبت
با ماشینت بیا دنبالم
- چی چی و بیا دنبالم خوابم میاد
دنیاااا بدو دیگه یه کارایی دارم انجام میدیم بعدش میریم خرید و گشت و گذار تازع از اون پسره یزدان هم برات تعریف میکنمااا
- منتظرم باش که اومدمممم
از اینکه تا اسم پسر میومد دنیا پرواز میکرد خندم میگرفت خاک تو سرت دنیا
خونشون نزدیک بود و زود بوق بوق ماشینشو بلند کرد به سمت ماشینش رفتم و سوار شدم
- چخبرته دنیاااا کوچه رو گذاشتی تو سرت
فدای سرمی گفت و پاشو گذاشت رو گاز اونقدر تند حرکت میکرد که هر لحظه ممکن بود چپ کنیم
- دنیاااااا چته ت
هیچی داریم عشق و حال میکنیم
- دیوونه الان چپ میکنیم که صدای بوق و بعد ضربه شدیدی ...
سرم حسابی درد میکرد به جلو یه نگاهی انداختم یه ماشین لوکس و یه پسر لوکس تر از ماشین رو دیدم دنیا پیاده شد و شرو کرد به داد زدن پشت بندش پیاده شدم و تازه متوجه شدم که پسری که باهاش تصادف کردیم یزدانه نزدیک دنیایی که داشت هرچی از دهنش در میومد به پسره میگفت شدم و پیس پیسی کردم و اروم گفتم دنیا یزدانه یزدان
- چیییییی
چرا داد میزنی دختر و اروم گفتم یزدانه
- خوبید اقا یزدان بیین چیزه شرمندم
با کف دست کوبیدم به پیشونیم این دختره چرا اینقدر سوتی میده ، سرمو بلند کردم و نگاهی به یزدان انداختم که خشک وایساده بود اما چشماش خنده رو فریاد میزد
#پارت33
...♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....♥️....
از جام بلند شدم پام بهتر بود کولم روی دوشم انداختم و بعد از خداحافظی با مامان از خونه بیرون رفتم امروز نمیخاستم برم دانشگاه تا تکلیفمو با مامان مشخص کنم زنگی به دنیا زدم که با صدای خواب الو جواب داد :
- چته نکبت
با ماشینت بیا دنبالم
- چی چی و بیا دنبالم خوابم میاد
دنیاااا بدو دیگه یه کارایی دارم انجام میدیم بعدش میریم خرید و گشت و گذار تازع از اون پسره یزدان هم برات تعریف میکنمااا
- منتظرم باش که اومدمممم
از اینکه تا اسم پسر میومد دنیا پرواز میکرد خندم میگرفت خاک تو سرت دنیا
خونشون نزدیک بود و زود بوق بوق ماشینشو بلند کرد به سمت ماشینش رفتم و سوار شدم
- چخبرته دنیاااا کوچه رو گذاشتی تو سرت
فدای سرمی گفت و پاشو گذاشت رو گاز اونقدر تند حرکت میکرد که هر لحظه ممکن بود چپ کنیم
- دنیاااااا چته ت
هیچی داریم عشق و حال میکنیم
- دیوونه الان چپ میکنیم که صدای بوق و بعد ضربه شدیدی ...
سرم حسابی درد میکرد به جلو یه نگاهی انداختم یه ماشین لوکس و یه پسر لوکس تر از ماشین رو دیدم دنیا پیاده شد و شرو کرد به داد زدن پشت بندش پیاده شدم و تازه متوجه شدم که پسری که باهاش تصادف کردیم یزدانه نزدیک دنیایی که داشت هرچی از دهنش در میومد به پسره میگفت شدم و پیس پیسی کردم و اروم گفتم دنیا یزدانه یزدان
- چیییییی
چرا داد میزنی دختر و اروم گفتم یزدانه
- خوبید اقا یزدان بیین چیزه شرمندم
با کف دست کوبیدم به پیشونیم این دختره چرا اینقدر سوتی میده ، سرمو بلند کردم و نگاهی به یزدان انداختم که خشک وایساده بود اما چشماش خنده رو فریاد میزد
۳.۵k
۰۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.