فرشتهدورگه پارت
#فرشته_دورگه #پارت13
خیلیییی خری زهرا چرا میخندی هان
زهرا:اوووف اگه یه درصدم ممکن بود از ترشیدگی دربیایی هوتوتو
من:چیششش چیزی که زیاده شوهره هان پاشو بریم غذا بخوریم بعدم.موهامو بباف باشه
زهرا:وااااا چه پرو
من:گمشو بینم باوا
بعداز خوردن دوش گرفتم شد ساعت5بعداز بافتن یکم ریمل و خط چشم زنگ در خونه زده شد
ماشین بردم بیرون
من:سلام به همگی همچنین تو کنه آویزون
آراد:برو بمیر اگه هاکان و ماکان نمیخواست عمرا اگه میمومدم
من:برو باوا بجنب حال و حوصلتو ندارم
راه افتادیم سمت شهربازی
من:خوب خوب اول کدوم
من:ترن ترن جنگلی خواهشا لطفا لطفا
پسرا:باشه باشه
رفتن برای خرید بلیط از خوشحالی داشتم سکته میکردم که از این جوجه فوکلیا گیر دادبه من
پسره:جون چه خوشگلی شمارمو میگیری
من:جون.ابجی توکه ازمنم خوشگل تری که
زهراواتوسا ترکیدن ازخنده
پسره:ایشه دختر سینگل بدبخت
رفت
من:چه صدایی داشت لامصب تحریک شدم😂 😂
آتوسا یکی خوابوند پس کلم که اخم بلند شد
من:بیوع بمیری چته
زهرا:هیچی ولی خیلی بیشوری
من:از خودتونه که عزیزم
هیچی دیگه اینقدر خندیدیم
رفتیم واسه شام
ماکان:من برم دسشویی دستامو بشورم
آراد:واستا منم بیام
من:میخوایید هاکانم ببرین جمعتون جمع شه؟
آراد:نه میترسم سگ شی خواهرمو بکشی
من:چیش تحفه ایم نیستش
اقا تا آراد رفت
چنان نمکو خالی کردم تویی قورمه سبزیش
من:من سگم اره من باچه میگیرم هوم بخور بخور نوش جونت راحت شم
هاکان:فلفل قرمزم بزن حساسیت داره گفتم که بدونی
آتوسا:کم بزنی آیسان نکشیشااااا باشه
من :خیل خوووب باوا
رخیتم بعد از چنددیقه خوردن شروع کردی به خاروندش تاجایی که نزدیک.بود برع دسشویی خودشو بخارونه اینقدر خندیدیم
خیلیییی خری زهرا چرا میخندی هان
زهرا:اوووف اگه یه درصدم ممکن بود از ترشیدگی دربیایی هوتوتو
من:چیششش چیزی که زیاده شوهره هان پاشو بریم غذا بخوریم بعدم.موهامو بباف باشه
زهرا:وااااا چه پرو
من:گمشو بینم باوا
بعداز خوردن دوش گرفتم شد ساعت5بعداز بافتن یکم ریمل و خط چشم زنگ در خونه زده شد
ماشین بردم بیرون
من:سلام به همگی همچنین تو کنه آویزون
آراد:برو بمیر اگه هاکان و ماکان نمیخواست عمرا اگه میمومدم
من:برو باوا بجنب حال و حوصلتو ندارم
راه افتادیم سمت شهربازی
من:خوب خوب اول کدوم
من:ترن ترن جنگلی خواهشا لطفا لطفا
پسرا:باشه باشه
رفتن برای خرید بلیط از خوشحالی داشتم سکته میکردم که از این جوجه فوکلیا گیر دادبه من
پسره:جون چه خوشگلی شمارمو میگیری
من:جون.ابجی توکه ازمنم خوشگل تری که
زهراواتوسا ترکیدن ازخنده
پسره:ایشه دختر سینگل بدبخت
رفت
من:چه صدایی داشت لامصب تحریک شدم😂 😂
آتوسا یکی خوابوند پس کلم که اخم بلند شد
من:بیوع بمیری چته
زهرا:هیچی ولی خیلی بیشوری
من:از خودتونه که عزیزم
هیچی دیگه اینقدر خندیدیم
رفتیم واسه شام
ماکان:من برم دسشویی دستامو بشورم
آراد:واستا منم بیام
من:میخوایید هاکانم ببرین جمعتون جمع شه؟
آراد:نه میترسم سگ شی خواهرمو بکشی
من:چیش تحفه ایم نیستش
اقا تا آراد رفت
چنان نمکو خالی کردم تویی قورمه سبزیش
من:من سگم اره من باچه میگیرم هوم بخور بخور نوش جونت راحت شم
هاکان:فلفل قرمزم بزن حساسیت داره گفتم که بدونی
آتوسا:کم بزنی آیسان نکشیشااااا باشه
من :خیل خوووب باوا
رخیتم بعد از چنددیقه خوردن شروع کردی به خاروندش تاجایی که نزدیک.بود برع دسشویی خودشو بخارونه اینقدر خندیدیم
- ۱.۶k
- ۰۱ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط