Paert 11
Paert 11
deep wound = زخم عمیق
کنجکاو بودی و داشتی اتاق رو با دقت نگاه میکردی که
_اینجا کاری داری؟
با صدای جونگکوک برگشتی
+ببخشید ، براتون قهوه آوردم و نمیدونستم اتاقتون کدومه
_خیلی خوب دنبال من بیا
+چشم
دنبال جونگکوک رفتی و وارد اون اتاقی شدید که در مشکی داشت
_اینجا اتاق منه
+حتما به یادم میسپارم
_خوبه ، قهوه رو بزار اینجا
قهوه رو روی میزش گذاشتی و داشتی میرفتی بیرون که
با صدای جونگکوک سر جات ایستادی
_دیگه هیچوقت نرو تو اون اتاق
+چشم
_اگه بار دیگه تکرار بشه ، مطمئن باش ساده ازش نمیگذرم
از اتاق رفتی بیرون
(توجه ۱ هفته از اینجا اومدنت میگذره)
میخواستی از پله ها بری پایین که تازه علامت ورود ممنوع رو دیدی که بغل اون اتاق زده شده
برات عجیب بود که چرا جونگکوک نمیخواست کسی بره تو اون اتاق و ورود همه ممنوع بود
تو همین فکرها بودی که خانم لی صدات زد
سریع خودتو جمع و جور کردی و رفتی پایین
+بله خانم لی؟
&دخترم میشه حواست به غذا باشه من حیاطو بشورم؟
خانم لی دیگه سنی ازش گذشته بود و بدنش نسبت به تو خیلی ضعیف تر بود پس دور از انسانیت بود که اون حیاطو بشوره
درسته که ا/ت تصمیم گرفته بود سرد و بی احساس بشه ولی خانم لی هم تقصیری نداشت
+خانم لی
&بله عزیزم
+من حیاط رو میشورم
&نه دخترم این وظیفه ی منه خودم انجامش میدم
+شما سنی ازتون گذشته ، بدن من قوی تره پس لطفاً بزارید من اینکارو کنم
&تو دختر خیلی خوبی هستی
+مچکرم
&هروقت خسته شدی بگو تا جامونو عوض کنیم
وسایلو برداشتی و به سمت حیاط رفتی که یهو......
deep wound = زخم عمیق
کنجکاو بودی و داشتی اتاق رو با دقت نگاه میکردی که
_اینجا کاری داری؟
با صدای جونگکوک برگشتی
+ببخشید ، براتون قهوه آوردم و نمیدونستم اتاقتون کدومه
_خیلی خوب دنبال من بیا
+چشم
دنبال جونگکوک رفتی و وارد اون اتاقی شدید که در مشکی داشت
_اینجا اتاق منه
+حتما به یادم میسپارم
_خوبه ، قهوه رو بزار اینجا
قهوه رو روی میزش گذاشتی و داشتی میرفتی بیرون که
با صدای جونگکوک سر جات ایستادی
_دیگه هیچوقت نرو تو اون اتاق
+چشم
_اگه بار دیگه تکرار بشه ، مطمئن باش ساده ازش نمیگذرم
از اتاق رفتی بیرون
(توجه ۱ هفته از اینجا اومدنت میگذره)
میخواستی از پله ها بری پایین که تازه علامت ورود ممنوع رو دیدی که بغل اون اتاق زده شده
برات عجیب بود که چرا جونگکوک نمیخواست کسی بره تو اون اتاق و ورود همه ممنوع بود
تو همین فکرها بودی که خانم لی صدات زد
سریع خودتو جمع و جور کردی و رفتی پایین
+بله خانم لی؟
&دخترم میشه حواست به غذا باشه من حیاطو بشورم؟
خانم لی دیگه سنی ازش گذشته بود و بدنش نسبت به تو خیلی ضعیف تر بود پس دور از انسانیت بود که اون حیاطو بشوره
درسته که ا/ت تصمیم گرفته بود سرد و بی احساس بشه ولی خانم لی هم تقصیری نداشت
+خانم لی
&بله عزیزم
+من حیاط رو میشورم
&نه دخترم این وظیفه ی منه خودم انجامش میدم
+شما سنی ازتون گذشته ، بدن من قوی تره پس لطفاً بزارید من اینکارو کنم
&تو دختر خیلی خوبی هستی
+مچکرم
&هروقت خسته شدی بگو تا جامونو عوض کنیم
وسایلو برداشتی و به سمت حیاط رفتی که یهو......
۵۶.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.