پشمام چقد زود ۷۵ تایی شدیم اصلا
پشمام چقد زود ۷۵ تایی شدیم اصلا
توقع نداشتم😂🥲
Part 1۰
deep wound = زخم عمیق
ولی خبر نداشت ا/ت دیگه دختره ترسوی سابق نیست
سرنوشت.....
اصن سرنوشت چیه ؟
چرا انقد بی رحمه؟
چرا همیشه خلاف میل آدما عمل میکنه؟
جونگکوک میتونست پسر مهربون و شیرینی باشه که به همه کمک میکنه ، به بزرگتر خودش احترام میزاره و کارای خوبی انجام میده
ا/ت هم میتونست همون دختر مهربونی که بود بمونه
ولی سرنوشت همه چیو بر عکس کرد
پسری که قرار بود مهربون باشه الان بی رحم ترین رئیس باند مافیا تو کل کره شده ، کسی که حتی سرسخت ترین دشمنانش هم جرات مقابله با اونو ندارن
کسی که پوله کُله ثروتمندای این قاره گوشه ای از ثروتشه
کسی که اگه اراده کنه میتونه کُله کره رو با ادماش بخره
کسی که بجای اینکه با پول به بقیه کمک کنه پولاشو صرف معامله های قاچاق و غیرقانونیش میکنه و کشتن آدما دیگه براش معمولی شده و جزوی از زندگیه روزانشه
و ا/ت بجای اینکه همون دختر شیرین و مظلوم بمونه الان دیگه احساساتش پوچ شدن ، دیگه چیز از عشق نمیفهمه
یعنی درست میشه؟ همه چی همونجوری میشه که باید بشه؟
ا/ت ویو :
داشتم برای شروع کارام آماده میشدم
از همون اول حس خوبی به خانم لی داشتم ، احساس میکردم اون تنها کسیه که میتونم اینجا بهش اعتماد کنم ، مثل مادر نداشتم بود
+خانم لی ببخشید این لباسارو کجا بشورم؟
&بزارشون تو لباس شویی عزیزم
با صدای جونگکوک هردومون به سمتش برگشتیم
_ او او خودت با دست بشورشون
&ولی پسرم...
_خانم لی شما که میدونید من خوشم نمیاد یه حرفو دوبار تکرار کنم
&پس منم کمکش میکنم
+مشکلی نیست خودم تنهایی میشورم
_اگه تمیز نشن وادارت میکنم کله خونه رو با دهنت برق بندازی
+بله رئیس
جونگکوک پوزخندی زد و از پله ها با رفت
پرش زمانی به ۲ ساعت بعد :
&ا/ت دخترم
+بله خانم لی
&میتونی این قهوره رو ببری بالا برای آقای جئون؟من باید غذا درست کنم
+بله حتما
اصلا دوست نداشتی چشمت به قیافش بخوره ولی مجبور بودی
از پله ها بالا رفتی
کلی اتاق بود تنها یک اتاق اونجا بود با در مشکی ، نمیدونستی باید تو کدوم بری
از سمت چپ شروع کردی اتاقی با در طوسی و طرح های طلایی بود ، در زدی جوابی نشنیدی و درو باز کردی کسی اونجا نبود ولی یه میز کار بود و گاو صندوق و قفسه ای که توش اسناد و مدارک بود ، تم اتاق طوسی و طلایی بود و تقریبا داخل اتاق تیره بود ، کنجکاو بودی و داشتی اتاق رو با دقت نگاه میکردی که.......
توقع نداشتم😂🥲
Part 1۰
deep wound = زخم عمیق
ولی خبر نداشت ا/ت دیگه دختره ترسوی سابق نیست
سرنوشت.....
اصن سرنوشت چیه ؟
چرا انقد بی رحمه؟
چرا همیشه خلاف میل آدما عمل میکنه؟
جونگکوک میتونست پسر مهربون و شیرینی باشه که به همه کمک میکنه ، به بزرگتر خودش احترام میزاره و کارای خوبی انجام میده
ا/ت هم میتونست همون دختر مهربونی که بود بمونه
ولی سرنوشت همه چیو بر عکس کرد
پسری که قرار بود مهربون باشه الان بی رحم ترین رئیس باند مافیا تو کل کره شده ، کسی که حتی سرسخت ترین دشمنانش هم جرات مقابله با اونو ندارن
کسی که پوله کُله ثروتمندای این قاره گوشه ای از ثروتشه
کسی که اگه اراده کنه میتونه کُله کره رو با ادماش بخره
کسی که بجای اینکه با پول به بقیه کمک کنه پولاشو صرف معامله های قاچاق و غیرقانونیش میکنه و کشتن آدما دیگه براش معمولی شده و جزوی از زندگیه روزانشه
و ا/ت بجای اینکه همون دختر شیرین و مظلوم بمونه الان دیگه احساساتش پوچ شدن ، دیگه چیز از عشق نمیفهمه
یعنی درست میشه؟ همه چی همونجوری میشه که باید بشه؟
ا/ت ویو :
داشتم برای شروع کارام آماده میشدم
از همون اول حس خوبی به خانم لی داشتم ، احساس میکردم اون تنها کسیه که میتونم اینجا بهش اعتماد کنم ، مثل مادر نداشتم بود
+خانم لی ببخشید این لباسارو کجا بشورم؟
&بزارشون تو لباس شویی عزیزم
با صدای جونگکوک هردومون به سمتش برگشتیم
_ او او خودت با دست بشورشون
&ولی پسرم...
_خانم لی شما که میدونید من خوشم نمیاد یه حرفو دوبار تکرار کنم
&پس منم کمکش میکنم
+مشکلی نیست خودم تنهایی میشورم
_اگه تمیز نشن وادارت میکنم کله خونه رو با دهنت برق بندازی
+بله رئیس
جونگکوک پوزخندی زد و از پله ها با رفت
پرش زمانی به ۲ ساعت بعد :
&ا/ت دخترم
+بله خانم لی
&میتونی این قهوره رو ببری بالا برای آقای جئون؟من باید غذا درست کنم
+بله حتما
اصلا دوست نداشتی چشمت به قیافش بخوره ولی مجبور بودی
از پله ها بالا رفتی
کلی اتاق بود تنها یک اتاق اونجا بود با در مشکی ، نمیدونستی باید تو کدوم بری
از سمت چپ شروع کردی اتاقی با در طوسی و طرح های طلایی بود ، در زدی جوابی نشنیدی و درو باز کردی کسی اونجا نبود ولی یه میز کار بود و گاو صندوق و قفسه ای که توش اسناد و مدارک بود ، تم اتاق طوسی و طلایی بود و تقریبا داخل اتاق تیره بود ، کنجکاو بودی و داشتی اتاق رو با دقت نگاه میکردی که.......
۵۰.۵k
۱۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.