Part 12
Part 12
deep wound = زخم عمیق
وسایلو برداشتی و به سمت حیاط رفتی که یهو
دیدی جونگکوک روی تاب جلوی استخر نشسته و داره چیزی میخونه
بدون توجه بهش رفتی و مشغول کار شدی
زمان گذشت تقریباً کارات تموم شده بود تو این مدت جونگکوک هر چند دقیقه یکبار نگاهت میکرد و تو اینو متوجه میشدی ولی به روت نمیاوردی
وسایلو جمع کردی تا بری داخل که بخاطر اینکه حیاط رو شسته بودی و خیس بود لبه استخر پات سر خورد و افتادی تو استخر ، عمق استخر خیلی زیاد نبود ولی توهم پاهات نمیرسید و آب استخر خیلی زیاد بود ، شنا بلد نبودی و داشتی خفه میشدی که احساس کردی چیزی پرید تو آب تقریبا کف استخر بودی که چیزیو دور کمرت حس کردی و از زیر اب اومدی بالا نفست داشت تموم میشد پس به محض اینکه از زیر آب اومدی بالا شروع کردی به نفس کشیدن و سرفه کردن
به بالا نگاه کردی و جونگکوکو دیدی که براید استایل بغلت کرده
هنوز نفس نفس میزدی
لباس تو خیلی نازک بود و به جای شلوار هم شرتک لی پوشیده بودی
(عکس لباس ا/ت رو میزارم)
لباس جونگکوک هم کاملا خیس شده بود و بدناتون به هم چسبیده بود
جونگکوک الان تورو نجات داد؟
فقط به هم نگاه میکردید و چیزی نمیگفتید
که جونگکوک گفت
+لباستو عوض کن ، سرما میخوری
الان جونگکوک نگران تو بود؟
تو این چند هفته ای که اینجا بودی چه اتفاقی افتاده بود؟
سریعاً از بغل جونگکوک پایین اومدی
+لباس ندارم
_لباسای خودمو بهت میدم
جونگکوک چش شده بود؟
+نه ممنون ، خودش خشک میشه
_گفتم سرما میخوری
یکم با داد گفتی
+بخورمممم بههه درک مهم نیست
_لباست چسبیده بهت ، اگه تحریکم کنی عواقب خوبی نداره(با صدای بلند)
نگاهی به لباست کردی ، واقعا راس میگفت چون لباست حریره سفید بود حتی سوتینت و بدن سفیدت هم به خوبی دیده میشد
از طرفی شرتک لیت هم یکم کوتاه و چسبون بود
اندام خوبی داشتی
یکم فکر کردی و گفتی
ادامش جا نشد پارت بعد میزارم
deep wound = زخم عمیق
وسایلو برداشتی و به سمت حیاط رفتی که یهو
دیدی جونگکوک روی تاب جلوی استخر نشسته و داره چیزی میخونه
بدون توجه بهش رفتی و مشغول کار شدی
زمان گذشت تقریباً کارات تموم شده بود تو این مدت جونگکوک هر چند دقیقه یکبار نگاهت میکرد و تو اینو متوجه میشدی ولی به روت نمیاوردی
وسایلو جمع کردی تا بری داخل که بخاطر اینکه حیاط رو شسته بودی و خیس بود لبه استخر پات سر خورد و افتادی تو استخر ، عمق استخر خیلی زیاد نبود ولی توهم پاهات نمیرسید و آب استخر خیلی زیاد بود ، شنا بلد نبودی و داشتی خفه میشدی که احساس کردی چیزی پرید تو آب تقریبا کف استخر بودی که چیزیو دور کمرت حس کردی و از زیر اب اومدی بالا نفست داشت تموم میشد پس به محض اینکه از زیر آب اومدی بالا شروع کردی به نفس کشیدن و سرفه کردن
به بالا نگاه کردی و جونگکوکو دیدی که براید استایل بغلت کرده
هنوز نفس نفس میزدی
لباس تو خیلی نازک بود و به جای شلوار هم شرتک لی پوشیده بودی
(عکس لباس ا/ت رو میزارم)
لباس جونگکوک هم کاملا خیس شده بود و بدناتون به هم چسبیده بود
جونگکوک الان تورو نجات داد؟
فقط به هم نگاه میکردید و چیزی نمیگفتید
که جونگکوک گفت
+لباستو عوض کن ، سرما میخوری
الان جونگکوک نگران تو بود؟
تو این چند هفته ای که اینجا بودی چه اتفاقی افتاده بود؟
سریعاً از بغل جونگکوک پایین اومدی
+لباس ندارم
_لباسای خودمو بهت میدم
جونگکوک چش شده بود؟
+نه ممنون ، خودش خشک میشه
_گفتم سرما میخوری
یکم با داد گفتی
+بخورمممم بههه درک مهم نیست
_لباست چسبیده بهت ، اگه تحریکم کنی عواقب خوبی نداره(با صدای بلند)
نگاهی به لباست کردی ، واقعا راس میگفت چون لباست حریره سفید بود حتی سوتینت و بدن سفیدت هم به خوبی دیده میشد
از طرفی شرتک لیت هم یکم کوتاه و چسبون بود
اندام خوبی داشتی
یکم فکر کردی و گفتی
ادامش جا نشد پارت بعد میزارم
۵۶.۸k
۱۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.