پارت۵

پارت۵
وقتی مافیا بود
درخواستی
جیمین:تو از این به بعد جزو یکی از خدمتکارا هستی و اینجا کار میکنی و منو ارباب صدا میکنی و نباید دردسر ایجاد کنی و باید با بقیه خدمتکارا دوست باشی حواست باشه مهم ترین کاره تو اینه که وقتی عصبی ام باید حواست باشه جلو چشام نباشی چون به بدترین شکل شکنجه میشی
اه سی:با...باشه
جیمین:باشه؟
اه سی:چشم ارباب
جیمین:افرین حالا شد
و دستای اه سی و باز کرد اه سی که بخاطر درد نمیدونست تکون بخوره بزور با هر بدبختی کا بود بلند شد و لباس مخصوص پوشید و رفت پایین و از اجوما قوانین و پرسید و مشغول به کار شد ولی چند دقیقه بعد با چیزی که دید خشکش زد اون چونهوا بود که اومده بود اونجا
چونهوا:عه ببین کی اینجاست اه سی خانم
اه سی:ولی تو اینجا چیکار‌میکنی
چونهوا:من خانم این‌خونه ام یعنی دوس دختر ارباب تو
اه سی:نه نه نه امکان نداره
چونهوا:باید مراقب رفتارت باشی وگرنه توی دانشگاه ابروت و میبرم
اه سی:چطور جرات میکنی(داد)
چونهوا:که با من بد حرف میزنی اره
و از موها اه سی و گرفت و برد داخل اتاق شکنجه و ۳۰۰ ضربه شلاق زدش و بعد با یه تیغ روی پاهای اه سی خط انداخت که خون زیادی اومد و اه سی از درد زیاد بیهوش شد که چونهوا انقدر بدجنس بود که به همین کفا نکرد و از داروی مخصوصی که برای سگ ها بود استفاده کرد و همرو به خورد اه سی داد که این دارو اگر برای انسان استفاده بشه باعث میشه طرف فلج بشه که جیمین وارد اتاق شد
........