shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part52
_الان کجایید؟
جنی: انتهای خیابان فلور...کنار یه کارخونه ی متروکه
_زود خودمون رو میرسونیم...لطفا کاری انجام ندید
جنی: خیالتون راحت جلوی اون مجرمو میگیرم
_اما...(جنی تلفن رو روش قطع میکنه)
"داخل کارخونه"
تهیونگ: همش کامله؟
_خیالت راحت کامل کامله
تهیونگ ساک مشکی رو باز میکنه و محموله های مواد مخدر رو داخلش میزاره. بعد چمدونی که از اسکناس پر شده بود رو به طرف مقابلش میده.
تهیونگ: اینم مبلغی که توافق کرده بودیم
_معامله ی خوبی بود
باهم دست میدن که...
جنی: پلیس اینجاست...کسی از جاش تکون نخوره (با صدای بلند)
تهیونگ: چی؟ اما اونا که قرار نبود الان بیان (زیر لب)
جنی اسلحش رو به سمت اون دو نفر نشونه میگیره و با صدای بلند میگه: دستاتون رو بالای سرتون بزارید و تسلیم شید
جنی به طرف تهیونگ میاد و دستاش رو از پشت میگیره و اونو به دیوار میچسبونه.
تهیونگ: داری چیکار میکنی احمق؟
جنی فشار بیشتری به تهیونگ وارد میکنه و لب میزنه: احمق تویی خلافکار عوضی
تهیونگ: خلافکار؟ زده به سرت؟
جنی: ساکت شو
تهیونگ که فشار زیادی روش بود و نصف صورتش به دیوار چسبیده شده بود به سختی میگه: دیوونه من پلیسم
جنی: هه پلیس؟ یه چیزی بگو که باور کنم (پوزخند)
که صدای آژیر پلیس میاد و چند لحظه بعد پلیسا میریزن تو کارخونه.
جنی تهیونگ رو از دیوار جدا میکنه اما همچنان دست هاش رو گرفته.
جنی: من خبرشون کردم کارتون دیگه تمومه
تهیونگ: تو چه غلتی کردی؟ (بیش از حد عصبانی)
چند تا از پلیسا به طرف تهیونگ میان.
+حالتون خوبه افسر؟
جنی: افسر؟ (با تعجب)
+ما چند نفر رو به محل تحویل محموله ها فرستادیم
جنی: من نمیفهمم چی میگید...ا...این یه خلافکاره...نه افسر پلیس (گیج و متعجب)
"اداره پلیس"
دستش رو روی میز میکوبه و با داد ترسناکی میگه: دختره ی احمق...مگه تو عقل نداری؟...نمیدونم کی تورو قبول کرده
جنی: ببخشید
تهیونگ: ببخشید؟...یه شبه گند زدی به پرونده ای که دو ساله دارم روش کار میکنم...حالا میگی ببخشید؟...با ببخشید تو چی حل میشه؟ (با داد و عصبی)
جنی: من که عذرخواهی کردم...گفتم از چیزی خبر نداشتم (با صدای بلند)
تهیونگ: وقتی از چیزی خبر نداری گوه میخوری همچین کاری میکنی (معذرت😑)
بعد از قطع شدن صدای تهیونگ مرد قد بلند و چهار شونه ی 40 ساله ای به اسم چالز آرنو جلو میاد و دستش رو روی شونه ی تهیونگ میزاره.
چالز: دیگه کافیه تهیونگ
(شرایط پارت بعد:
like:35
comment:40
Follower:360)
#فیک #ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #استرو #بی_ال #کیوت #جین #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #کره #کره_جنوبی #چالش #کوک #کیدراما #نامی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
part52
_الان کجایید؟
جنی: انتهای خیابان فلور...کنار یه کارخونه ی متروکه
_زود خودمون رو میرسونیم...لطفا کاری انجام ندید
جنی: خیالتون راحت جلوی اون مجرمو میگیرم
_اما...(جنی تلفن رو روش قطع میکنه)
"داخل کارخونه"
تهیونگ: همش کامله؟
_خیالت راحت کامل کامله
تهیونگ ساک مشکی رو باز میکنه و محموله های مواد مخدر رو داخلش میزاره. بعد چمدونی که از اسکناس پر شده بود رو به طرف مقابلش میده.
تهیونگ: اینم مبلغی که توافق کرده بودیم
_معامله ی خوبی بود
باهم دست میدن که...
جنی: پلیس اینجاست...کسی از جاش تکون نخوره (با صدای بلند)
تهیونگ: چی؟ اما اونا که قرار نبود الان بیان (زیر لب)
جنی اسلحش رو به سمت اون دو نفر نشونه میگیره و با صدای بلند میگه: دستاتون رو بالای سرتون بزارید و تسلیم شید
جنی به طرف تهیونگ میاد و دستاش رو از پشت میگیره و اونو به دیوار میچسبونه.
تهیونگ: داری چیکار میکنی احمق؟
جنی فشار بیشتری به تهیونگ وارد میکنه و لب میزنه: احمق تویی خلافکار عوضی
تهیونگ: خلافکار؟ زده به سرت؟
جنی: ساکت شو
تهیونگ که فشار زیادی روش بود و نصف صورتش به دیوار چسبیده شده بود به سختی میگه: دیوونه من پلیسم
جنی: هه پلیس؟ یه چیزی بگو که باور کنم (پوزخند)
که صدای آژیر پلیس میاد و چند لحظه بعد پلیسا میریزن تو کارخونه.
جنی تهیونگ رو از دیوار جدا میکنه اما همچنان دست هاش رو گرفته.
جنی: من خبرشون کردم کارتون دیگه تمومه
تهیونگ: تو چه غلتی کردی؟ (بیش از حد عصبانی)
چند تا از پلیسا به طرف تهیونگ میان.
+حالتون خوبه افسر؟
جنی: افسر؟ (با تعجب)
+ما چند نفر رو به محل تحویل محموله ها فرستادیم
جنی: من نمیفهمم چی میگید...ا...این یه خلافکاره...نه افسر پلیس (گیج و متعجب)
"اداره پلیس"
دستش رو روی میز میکوبه و با داد ترسناکی میگه: دختره ی احمق...مگه تو عقل نداری؟...نمیدونم کی تورو قبول کرده
جنی: ببخشید
تهیونگ: ببخشید؟...یه شبه گند زدی به پرونده ای که دو ساله دارم روش کار میکنم...حالا میگی ببخشید؟...با ببخشید تو چی حل میشه؟ (با داد و عصبی)
جنی: من که عذرخواهی کردم...گفتم از چیزی خبر نداشتم (با صدای بلند)
تهیونگ: وقتی از چیزی خبر نداری گوه میخوری همچین کاری میکنی (معذرت😑)
بعد از قطع شدن صدای تهیونگ مرد قد بلند و چهار شونه ی 40 ساله ای به اسم چالز آرنو جلو میاد و دستش رو روی شونه ی تهیونگ میزاره.
چالز: دیگه کافیه تهیونگ
(شرایط پارت بعد:
like:35
comment:40
Follower:360)
#فیک #ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #استرو #بی_ال #کیوت #جین #جیمین #تهیونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #کره #کره_جنوبی #چالش #کوک #کیدراما #نامی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
۱۵.۵k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.