عشق آغشته به خون
☬。) عشق آغشته به خون (。☬。)
(。☬。)پارت ۹۳ (。☬。)
میونشی تند بلند شد سپس دست اش را سمت جیمین دراز کرد .. جیمین متوجه دست میونشی شد سپس آروم دستش را در دست کوچیک اش گذاشت و همراه یک فشار از روی. زمین بلند شد
هر دو آروم از سرویس بهداشتی بیرون آمدن .. میونشی آروم دست جیمین را ول کرد
میونشی : بریم خونه از اولشم نباید میومدیم
جیمین بیحال به دیوار پشت اش تکیه داد سپس سرش را روی دیوار گذاشت میونشی نگران کنارش ایستاد : آقای جیمین ؟
جیمین پلک از روی هم برداشت سپس بیحال گفت : به خیال خودم اومدم که ناراحتی شما رو برترف کنم ولی ...
میونشی تند و نگران گفت : نه حالتون مهم تره .. بریم خونه تا حالت خوب بشه بهتر از این شلوغیه
جیمین بیحال سری تکون داد سپس هر دو به سمت میز رفتند بعد از حساب کردن غذا همراه جان از رستوران خارج شدن
(。☬。)پارت ۹۳ (。☬。)
میونشی تند بلند شد سپس دست اش را سمت جیمین دراز کرد .. جیمین متوجه دست میونشی شد سپس آروم دستش را در دست کوچیک اش گذاشت و همراه یک فشار از روی. زمین بلند شد
هر دو آروم از سرویس بهداشتی بیرون آمدن .. میونشی آروم دست جیمین را ول کرد
میونشی : بریم خونه از اولشم نباید میومدیم
جیمین بیحال به دیوار پشت اش تکیه داد سپس سرش را روی دیوار گذاشت میونشی نگران کنارش ایستاد : آقای جیمین ؟
جیمین پلک از روی هم برداشت سپس بیحال گفت : به خیال خودم اومدم که ناراحتی شما رو برترف کنم ولی ...
میونشی تند و نگران گفت : نه حالتون مهم تره .. بریم خونه تا حالت خوب بشه بهتر از این شلوغیه
جیمین بیحال سری تکون داد سپس هر دو به سمت میز رفتند بعد از حساب کردن غذا همراه جان از رستوران خارج شدن
- ۴.۱k
- ۰۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط