دلهره
# دلهره
part 31
ویو نوئل
باز مرور گر چند سال پیش
فقط با این فرق که اینبار همراهم فرق میکنه
شیش ساله پیش شروع گر همه ی اتفاقات بود و با بهترین دوستم جینا اومده بودم
اما الا فقط با این فکر که امروز قراره همه ی اینا تموم شه پامو باز به خراب شده گذاشتم
اما با یه فرد دیگه کسی که...
نمیدونم دقیقا الا اون چه فردی تو زندگیمه یه دوست یا فقط برای همین دقایق و اونم بعد از تموم شدن این ماجرا بزاره بره هیچ چیز معلوم نبود
از افکار بیرون اومد محکم دستای تهیونگ رو گرفته بودم
یعنی ممکنه اون دختر ده ساله اصلا قربانی نباشه
و خودش قاتل و شروع کننده ی همه ی این اتفاقات باشه
اما چرا دست به کشتن پدر و مادرشم زده بود
هیچ چیز معلوم نبود
اما شاید چند دقیقه دیگه همه چی برامون مثل روز روشن شه
یه نفس عمیق کشیدم
نوئل : میبینی خودم با پای خودم اومدم تو ی تله
خب الا میخوای باهام چیکار کنی
مثل بقیه ی اونا منو بکشی
معلومه که این کارو میکنی تو یه ترسو بیشتر نیستی حتما میخوای باز اون گردنبندا رو برداری و ما رو بکشی مثل قبلیا
گردنبندم بهت ندیم بازم ما رو میکشی و گردنبندا رو میگیری
پس ما هر کاری کنیم در هیچ صورت از اینجا زنده بیرون نمیرم نه
خب پس بهتره امیدی به زنده بودن نداشته باشیم و همینجا خودمونو تسلیمت میکنیم
اما ..
اما قبل از اینکه گردنبندو تحویلت بدم باید به چندتا از سوالات من جواب بدی
۱ دقیقا تو چی هستی
۲ چی شد که توی این بدن زندانی شدی
و ۳چرا میخوای از این بدن بیرون بیای و خحاضری هر کسی رو برای این کارت بکشی
باید به سوالام رک و پوست کنده جواب بدی
_ چرا فکر میکنی قراره به سوالات جواب بدم
نوئل : باید جواب بدی وگرنه در این صورت نمیتونی گردنبندو ازم بگیری
_ خودت که بهتر از من میدونی میتونم خیلی اسونی بکشمت وگردنبندو ازت بگیرم پس اینقدر خودتو اذیت نکن همون چند کلمه هم که اون روز بهت گفتم از سرت زیاده حالا گردنبندا رو رد کنید بیاد و گرنه بد میبینید
نوئل : درسته میتونی ما رو بکشی و گردنبندو برداری اما اگه گردنبندو بشکونم چی اون وقت چیکار میکنی
_ دیوونه بازی در نیار گردنبندو بده به من
نوئل : تو همون دختر ده ساله ای مگه نه
تو هیچ وقت نمردی
خودت قاتل همه ی اونایی از جمله پدر و مادرت
_ من اون دختر ده ساله نیستم اما اره درست فهمیدی اون دختر هیچ وقت نمرده اره
پدر و مادر اون دختر باعث مرگ پدر و مادرم شدن منم روح بدن دختر رو کشم و بدنش رو صاحب شدم
تا به وسیله ی اون پدر و مادرش رو بکشم
نوئل : پس بقیه توی این جنایت چیکار میکردن
part 31
ویو نوئل
باز مرور گر چند سال پیش
فقط با این فرق که اینبار همراهم فرق میکنه
شیش ساله پیش شروع گر همه ی اتفاقات بود و با بهترین دوستم جینا اومده بودم
اما الا فقط با این فکر که امروز قراره همه ی اینا تموم شه پامو باز به خراب شده گذاشتم
اما با یه فرد دیگه کسی که...
نمیدونم دقیقا الا اون چه فردی تو زندگیمه یه دوست یا فقط برای همین دقایق و اونم بعد از تموم شدن این ماجرا بزاره بره هیچ چیز معلوم نبود
از افکار بیرون اومد محکم دستای تهیونگ رو گرفته بودم
یعنی ممکنه اون دختر ده ساله اصلا قربانی نباشه
و خودش قاتل و شروع کننده ی همه ی این اتفاقات باشه
اما چرا دست به کشتن پدر و مادرشم زده بود
هیچ چیز معلوم نبود
اما شاید چند دقیقه دیگه همه چی برامون مثل روز روشن شه
یه نفس عمیق کشیدم
نوئل : میبینی خودم با پای خودم اومدم تو ی تله
خب الا میخوای باهام چیکار کنی
مثل بقیه ی اونا منو بکشی
معلومه که این کارو میکنی تو یه ترسو بیشتر نیستی حتما میخوای باز اون گردنبندا رو برداری و ما رو بکشی مثل قبلیا
گردنبندم بهت ندیم بازم ما رو میکشی و گردنبندا رو میگیری
پس ما هر کاری کنیم در هیچ صورت از اینجا زنده بیرون نمیرم نه
خب پس بهتره امیدی به زنده بودن نداشته باشیم و همینجا خودمونو تسلیمت میکنیم
اما ..
اما قبل از اینکه گردنبندو تحویلت بدم باید به چندتا از سوالات من جواب بدی
۱ دقیقا تو چی هستی
۲ چی شد که توی این بدن زندانی شدی
و ۳چرا میخوای از این بدن بیرون بیای و خحاضری هر کسی رو برای این کارت بکشی
باید به سوالام رک و پوست کنده جواب بدی
_ چرا فکر میکنی قراره به سوالات جواب بدم
نوئل : باید جواب بدی وگرنه در این صورت نمیتونی گردنبندو ازم بگیری
_ خودت که بهتر از من میدونی میتونم خیلی اسونی بکشمت وگردنبندو ازت بگیرم پس اینقدر خودتو اذیت نکن همون چند کلمه هم که اون روز بهت گفتم از سرت زیاده حالا گردنبندا رو رد کنید بیاد و گرنه بد میبینید
نوئل : درسته میتونی ما رو بکشی و گردنبندو برداری اما اگه گردنبندو بشکونم چی اون وقت چیکار میکنی
_ دیوونه بازی در نیار گردنبندو بده به من
نوئل : تو همون دختر ده ساله ای مگه نه
تو هیچ وقت نمردی
خودت قاتل همه ی اونایی از جمله پدر و مادرت
_ من اون دختر ده ساله نیستم اما اره درست فهمیدی اون دختر هیچ وقت نمرده اره
پدر و مادر اون دختر باعث مرگ پدر و مادرم شدن منم روح بدن دختر رو کشم و بدنش رو صاحب شدم
تا به وسیله ی اون پدر و مادرش رو بکشم
نوئل : پس بقیه توی این جنایت چیکار میکردن
۶.۵k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.