هفت پسر+دختر
هفت پسر+دختر
پارت ۱۱
هر کدومشون یه کاری می کردن واقعا حوصلم سر رفته بود اهی از کلافگیم کشیدم و به تلویزیون خاموش نگاه کردم که کوک صدام کرد به زور بلند شدم باز چس میخواست بگه رفتم تو حیات و اطراف رو نگاه ریزی کردم که کوک بالبخند عجیبی اومد سمتم و هلم داد تو اب داشتم خفه میشدم ولی اومدم بالا که دیدم داره فرار میکنه
+ هییییی بیا اینجاااا
از استخر امدم بیرون و دویدم دنبالش باهم وارد خونه شدیم و خوردیم به
یونگی
-یونا چرا خیسی ؟ هیییی کوک کجا؟
+ اون خرگوش وحشی هولم داد تو استخر
جیمین نگاه بدی به کوک کرد و دورم یه حوله انداخت و منو نشوند روی مبل
= میرم برات لباس بیارم کوکککک بیا ببینم
رفت بالا تا برام لباس بیاره به تلویزیون نگا کردم یه نوشته روش بود خوندمش
+اینکه قرار داده سه سال پیش فرانکه اما خیلی تغییر داره توش
نگاهی به اون پسر خوشکله کردم
+ این نوشته چیه اقا
×اوه نوشته ی یکی از قرار دادای پدرته راستی من جینم
+ اینو که میدونم ولی چرا انقدر تغیرش دادین ؟
نامی با تعجب کنارم نشست
× چه تغیری ؟
شروع کردم به توضیح دادن که نامی با شوک بهم نگا میکرد
× اون جانی به ما دروغ گفته پس این قرار داد اصلی نیست
بهم نگا کرد
×تو چطوری قرار دادی که مال سه سال پیش هست و اینقدر خوب یادته ؟ اونم با ریزه کاری
مضطرب شدم خودم رو لو دادم حالا باید چیکار کنم همین طور تو فکر بودم که جیمین......
پارت ۱۱
هر کدومشون یه کاری می کردن واقعا حوصلم سر رفته بود اهی از کلافگیم کشیدم و به تلویزیون خاموش نگاه کردم که کوک صدام کرد به زور بلند شدم باز چس میخواست بگه رفتم تو حیات و اطراف رو نگاه ریزی کردم که کوک بالبخند عجیبی اومد سمتم و هلم داد تو اب داشتم خفه میشدم ولی اومدم بالا که دیدم داره فرار میکنه
+ هییییی بیا اینجاااا
از استخر امدم بیرون و دویدم دنبالش باهم وارد خونه شدیم و خوردیم به
یونگی
-یونا چرا خیسی ؟ هیییی کوک کجا؟
+ اون خرگوش وحشی هولم داد تو استخر
جیمین نگاه بدی به کوک کرد و دورم یه حوله انداخت و منو نشوند روی مبل
= میرم برات لباس بیارم کوکککک بیا ببینم
رفت بالا تا برام لباس بیاره به تلویزیون نگا کردم یه نوشته روش بود خوندمش
+اینکه قرار داده سه سال پیش فرانکه اما خیلی تغییر داره توش
نگاهی به اون پسر خوشکله کردم
+ این نوشته چیه اقا
×اوه نوشته ی یکی از قرار دادای پدرته راستی من جینم
+ اینو که میدونم ولی چرا انقدر تغیرش دادین ؟
نامی با تعجب کنارم نشست
× چه تغیری ؟
شروع کردم به توضیح دادن که نامی با شوک بهم نگا میکرد
× اون جانی به ما دروغ گفته پس این قرار داد اصلی نیست
بهم نگا کرد
×تو چطوری قرار دادی که مال سه سال پیش هست و اینقدر خوب یادته ؟ اونم با ریزه کاری
مضطرب شدم خودم رو لو دادم حالا باید چیکار کنم همین طور تو فکر بودم که جیمین......
۱۱.۲k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.