غنچه با دل گرفته گفتزندگی

غنچه با دل گرفته گفت:#زندگی 
لب زخنده بستن است 
گوشه ای درون خود نشستن است 
گل به خنده گفت 
زندگی شکفتن است 
با زبان سبز راز گفتن است 
گفتگوی غنچه و گل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد 
تو چه فکر می کنی 
کدام یک درست گفته اند 
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است 
هر چه باشد اوگل است 
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است...
دیدگاه ها (۱)

#خانه دوست کجاست؟در فلق بود که پرسید سوارآسمان مکثے کردرهگذر...

دیشب باران قرار با#پنجره داشتروبوسی آبدار با پنجره داشت..یکر...

هر دارو که علاج بود در#خانه داشتم اما تنم در باد،به تماشای غ...

با لبخند،نشانی#خانه ی تو را می خواستمهمسایه ها می گفتند ساله...

در پردۀ اسرار کسی را ره نیستزین تعبیه، جانِ هیچ‌کس آگه نیست#...

..... ز #دانایان بوَد این نکته مشهورکه #دانش در کُتب، داناست...

چپتر ۵ _ نقشهاوایل دانشگاه، لیندا خودش را مثل یک سایه نگه می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط