پارت

پارت ۱۲
پاشدم یکم آرایش کردم و ی لباس پوشیدم رفتم پایین اما یجی و تهیونگ نبودن من صبحونه خوردم از دستیار تهیونگ پرسیدم گفت اونا رفتن بیرون باهم منم رفتم تو حیاط یکم نشستم و اهنگ داشتم گوش میدادم که یهو اومدن
یجی:مامان قشنگم
ات:سلام شیرینم....کجا بودید؟
یجی:هیچی رفتیم بیرون....مامان میشه بریم خونه بابا بزرگ
ات:معلومه که نه
یجی:توروخدا مامان میخوام برم اونجا
ات:باشه.....تهیونگ میشه من و یجی بریم خونه پدرم
تهیونگ:باشه
رفتم لباس پوشیدم با یجی رفتیم خونه بابام
((فلش بک به خونه پ.ات))
م.شوگا:سلام ات جونم سلام گوگولی
یجی:سلام مامان بزرگ
ات:سلام خاله
م.شوگا:ات میشه ی درخواستی کنم؟
ات:اره خاله چی شده؟
م.شوگا:میشه بری این غذا رو بدی به شوگا ، ۲ روزه غذا نخورده
ات:خاله انگار یادت رفته باهام چی کار کرد
م.شوگا:حالا بخاطر من
ات:باشه
رفتم پیش شوگا زیر پتو بود
ات:هوش پاشو
شوگا:برو بیرون
ات:نمیرم
شوگا:برو بیرون ات
ات:نوچ نوچ میخوام بمونم ....بیا غذا بخور یکم
شوگا:نمیخوام
ات:ععععععع
شوگا:اگر غذا بخورم برام چی کار میکنی
ات:هر کاری دوست داشته باشی
شوگا:باشه پس تو بهم غذا بده
ات:مگه بچه ای
شوگا:پس نمیخورم
ات:باشه بیا
شوگا:نازمو بکش
ات:شوگا زندگی آبجی دهن تو باز کن
شوگا:(خورد)
*غذاش تموم شد*
وقتی غذاش تموم شد پا شدم در و قفل کردم
شوگا:چرا در و قفل میکنی
ات:هیچی میخوایم یکم بازی کنیم
شوگا:چه بازی؟
ات:کتک بازی(داره شوگا رو میزنه)
شوگا:اخخخخخ مامان کمک(داد)
ات:راه نداره
پ.ات:شوگا چته چرا داد میزنی
شوگا:اخخخخ بابا ات میزنههههه(داد)
ات:میکشمت
پ.ات:ات ولش کن
ات:نه باید بکشمش
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۷)

پارت ۱۳شوگا :اخخخخ غلط کردم ولم کننننننات:نوچویو م.شوگاداشتم...

رمان:عشق🖤🩸پارت:۱۱🖤🩸م.ا/ت:تا الان کجا بودی؟ ا/ت:با داداش تهیو...

رمان:عشق🖤🩸پارت:۱٠🖤🩸+ناراحت شدی؟ &نه(تکیه میده به صندلی و ی ا...

پارت ۱۱کوک:اره بابا*مهمونی تموم شد داشتن میرفتن خونه*تهیونگ:...

هنرمند کوچولوی من

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

پارت ۱۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط