p2
بلند شد و تک سرفه ای کرد
+:«جئون مینهو هستم قراره به عنوان خدمتکار پیست وارد بشم و درجه ی سروان رو دارم»
بعد از تموم شدن حرفش نشست و جیمین پوزخند کوچیکی بهش زد
:«جناب پارک بفرمایید»
×:«پارک جیمین و مامور اصلیه این ماموریتم قراره بعنوان یه فروشنده ی دختر های باکره وارد بشم و درجه ی سرهنگ رو دارم»*اونایی که نمیدونن سرهنگ خیلی بالاعه بعدش سروان و بعدش ستوان*
همه خودشون رو معرفی کردن و کارشون تموم شد ستوان شروع به حرف زدن کرد<
:«میخام درباره ی باند توضیحاتی بدم همونجوری که میدونید دارک مون قراره یه پروژه ای بده بیرون که مطمعنن اونقد قویه که میتونه چشم بسته انجامش بده ما برای شناساییه این کار میخایم نفوذ کنیم اول اعضای باند رو معرفی میکنم ... لقب لیدر این باند شوگاعه و خب هیچ چیزی از زندگیه لیدر این باند نمیدونیم قیافشم تابحال کسی ندیده تقریبا برای رفع نیاز های جنسیش فقط ماسکش رو برمیداره اما بعد از تموم شدن کارش یا اون دخترو میکشه یا اونو توی اتاقی زندانی میکنه و مذاکره کننده ی این باند جی کی هست و نفوذ بالایی روی همه دداره فعلا فقط همین اطلاعات رو تونستیم بدست بیاریم و امیدواریم شما برامون اطلاعات بیشتری بیارید میتونید برید جلسه تموم شد...»
تقریبا همه بی حوصله به سمت در رفتن و مینهو مشغول جمع کردن وسایلش شد جیمین با دقت بهش نگاه میکرد و این باعث شد که عصبی بشه و باعث شد با عصبانیت روشو به سمتش کنه
+:«اقای پارک اگه چیز جالبیه بگو منم ببینم...»
جیمین کتشو درست کرد
×:«مطمعنن چیز جالبیه ولی تو نمیتونی ببینیش... »
همه ی افراد بیرون رفته بودن و فقط اون دوتا که داخل اتاق بودن مینهو پوزخندی زد و خواست بره اما دستی مانع رفتنش شد
+:«چیکار میکنی ولم کن عوضی... »
×:«عوضی هوم ؟! کسی با رئیس خودش اینجوری حرف میزنه؟! خودت خوب میدونی میتونم به راحتی بندارمت بیرون... »
دستشو از توی دست جیمین ازاد کرد
+:«مرسی که بهم یاداوری کردی اقای پارک»
و رفت جیمین به محل حرکتش چشم دوخت و پوزخندی زد
×:«اقای پارک؟! این جور صدا کردنو دوست دارم بیب... »
+:«جئون مینهو هستم قراره به عنوان خدمتکار پیست وارد بشم و درجه ی سروان رو دارم»
بعد از تموم شدن حرفش نشست و جیمین پوزخند کوچیکی بهش زد
:«جناب پارک بفرمایید»
×:«پارک جیمین و مامور اصلیه این ماموریتم قراره بعنوان یه فروشنده ی دختر های باکره وارد بشم و درجه ی سرهنگ رو دارم»*اونایی که نمیدونن سرهنگ خیلی بالاعه بعدش سروان و بعدش ستوان*
همه خودشون رو معرفی کردن و کارشون تموم شد ستوان شروع به حرف زدن کرد<
:«میخام درباره ی باند توضیحاتی بدم همونجوری که میدونید دارک مون قراره یه پروژه ای بده بیرون که مطمعنن اونقد قویه که میتونه چشم بسته انجامش بده ما برای شناساییه این کار میخایم نفوذ کنیم اول اعضای باند رو معرفی میکنم ... لقب لیدر این باند شوگاعه و خب هیچ چیزی از زندگیه لیدر این باند نمیدونیم قیافشم تابحال کسی ندیده تقریبا برای رفع نیاز های جنسیش فقط ماسکش رو برمیداره اما بعد از تموم شدن کارش یا اون دخترو میکشه یا اونو توی اتاقی زندانی میکنه و مذاکره کننده ی این باند جی کی هست و نفوذ بالایی روی همه دداره فعلا فقط همین اطلاعات رو تونستیم بدست بیاریم و امیدواریم شما برامون اطلاعات بیشتری بیارید میتونید برید جلسه تموم شد...»
تقریبا همه بی حوصله به سمت در رفتن و مینهو مشغول جمع کردن وسایلش شد جیمین با دقت بهش نگاه میکرد و این باعث شد که عصبی بشه و باعث شد با عصبانیت روشو به سمتش کنه
+:«اقای پارک اگه چیز جالبیه بگو منم ببینم...»
جیمین کتشو درست کرد
×:«مطمعنن چیز جالبیه ولی تو نمیتونی ببینیش... »
همه ی افراد بیرون رفته بودن و فقط اون دوتا که داخل اتاق بودن مینهو پوزخندی زد و خواست بره اما دستی مانع رفتنش شد
+:«چیکار میکنی ولم کن عوضی... »
×:«عوضی هوم ؟! کسی با رئیس خودش اینجوری حرف میزنه؟! خودت خوب میدونی میتونم به راحتی بندارمت بیرون... »
دستشو از توی دست جیمین ازاد کرد
+:«مرسی که بهم یاداوری کردی اقای پارک»
و رفت جیمین به محل حرکتش چشم دوخت و پوزخندی زد
×:«اقای پارک؟! این جور صدا کردنو دوست دارم بیب... »
۹.۸k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.