پارت ۶۱
پارت ۶۱
+آره بهم اطمینان داشته باش میگیریمش
کوک سرشو تکون داد و دستای کاترینو ول کرد و هر دو به یک سمتی رفتن کاترین تمام تلاشش رو میکرد که مرد روبروش رو بگیره اما فقط یک ثانیه وقتی از یک دیوار گذر کرد دیگه نه اون مرد رو دید نه کوک رو به آرومی داشت اطرافش رو نگاه میکرد که با اسلحه سردی روی پس سرش مواجه شد اریک همونطور که با اطمینان بدون اینکه بدون اون شخص کیه اسلحه رو گذاشته بود روی سرش و گفت
☆بهتره قبل از اینکه شلیک کنم بگی اون یکی همکارت کجاست
کاترین لحظهای توی شوک قرار گرفت شک نداره که این فرد اریکه چون حتی اگه این صدا رو با کمی تغییر هم میشینید متوجه میشد که اریکه و اینم میدونست که اگه صحبتی کنه اریک میشناستش پس تصمیم گرفت صحبت نکنه و فقط دستش رو بالا ببره تا وضعیت رو از چیزی که هست بدتر نکنه اما خب نمیدونست چه چیزی در انتظارشه و چه کسی قراره امشب بمیره
......
در همین حین که اتفاقات وحشتناکی در سوی دیگری بود جنی با حالتی نگران به اطراف نگاه میکرد و دنبال کسی بود فِرِد که بعد از گذاشتن لیلی و بچهاش توی خونه برگشت به سر کار تا کارهاش رو انجام بده متوجه نگرانی جنی شد پس تصمیم گرفت سوالی که توی ذهنشه رو از جنی بپرسه
£اتفاقی افتاده؟ حدوداً یه ساعته که داری همه جا رو میگردی دیگه کم مونده بری توی سوراخارم بگردی حالت خوبه؟
جنی سرشو از زیر میز بالا آورد و لبخندی زد
&آره خوبم اما الکس نیست گفت که میرم یه دقیقه بیام حدوداً الان یک ساعت و نیم یا فکر کنم بیشتره که نیومده نگرانش شدم گفتم شاید این اطراف باشه اومدنشو ندیده باشم
£الکس؟ الکس همین الان بدو بدو سوئیچ موتور رو از من گرفت رفت
&کجا رفت؟
جنی سوال رو با حالت تعجبی پرسید چون تا جایی که خبر داشت الکس امروز مرخصی بود و نیاز نبود که کار کنه پس چرا باید انقدر با عجله اونم نصف شب جایی بره اونم تو ساعت کاریش توی اداره؟
£من چه بدونم فقط گفت که عجله دارم باید برم و از این حرفا
&سوئیچ ماشینتو میدی؟
£خودت ماشین داری
&امروز با اون نیومدم
فرد یه نگاه به جنی کرد و جنی یه نگاه بهش به ناچار متاسفانه سوئیچ ماشینو به جنی داد جنی سمت جایی که حدس میزد شروع به حرکت کرد البته امیدوار بود الکس جای دیگهای باشه که متاسفانه نبود
.........
_ یعنی چی که پیداش نمیکنی؟
فیلیکسم همونطور که در حال ردیاب کردن جایی که کاترین هست بود به کوک جواب داد
# خب........
پارت بعدی استوریه بچه ها:)
+آره بهم اطمینان داشته باش میگیریمش
کوک سرشو تکون داد و دستای کاترینو ول کرد و هر دو به یک سمتی رفتن کاترین تمام تلاشش رو میکرد که مرد روبروش رو بگیره اما فقط یک ثانیه وقتی از یک دیوار گذر کرد دیگه نه اون مرد رو دید نه کوک رو به آرومی داشت اطرافش رو نگاه میکرد که با اسلحه سردی روی پس سرش مواجه شد اریک همونطور که با اطمینان بدون اینکه بدون اون شخص کیه اسلحه رو گذاشته بود روی سرش و گفت
☆بهتره قبل از اینکه شلیک کنم بگی اون یکی همکارت کجاست
کاترین لحظهای توی شوک قرار گرفت شک نداره که این فرد اریکه چون حتی اگه این صدا رو با کمی تغییر هم میشینید متوجه میشد که اریکه و اینم میدونست که اگه صحبتی کنه اریک میشناستش پس تصمیم گرفت صحبت نکنه و فقط دستش رو بالا ببره تا وضعیت رو از چیزی که هست بدتر نکنه اما خب نمیدونست چه چیزی در انتظارشه و چه کسی قراره امشب بمیره
......
در همین حین که اتفاقات وحشتناکی در سوی دیگری بود جنی با حالتی نگران به اطراف نگاه میکرد و دنبال کسی بود فِرِد که بعد از گذاشتن لیلی و بچهاش توی خونه برگشت به سر کار تا کارهاش رو انجام بده متوجه نگرانی جنی شد پس تصمیم گرفت سوالی که توی ذهنشه رو از جنی بپرسه
£اتفاقی افتاده؟ حدوداً یه ساعته که داری همه جا رو میگردی دیگه کم مونده بری توی سوراخارم بگردی حالت خوبه؟
جنی سرشو از زیر میز بالا آورد و لبخندی زد
&آره خوبم اما الکس نیست گفت که میرم یه دقیقه بیام حدوداً الان یک ساعت و نیم یا فکر کنم بیشتره که نیومده نگرانش شدم گفتم شاید این اطراف باشه اومدنشو ندیده باشم
£الکس؟ الکس همین الان بدو بدو سوئیچ موتور رو از من گرفت رفت
&کجا رفت؟
جنی سوال رو با حالت تعجبی پرسید چون تا جایی که خبر داشت الکس امروز مرخصی بود و نیاز نبود که کار کنه پس چرا باید انقدر با عجله اونم نصف شب جایی بره اونم تو ساعت کاریش توی اداره؟
£من چه بدونم فقط گفت که عجله دارم باید برم و از این حرفا
&سوئیچ ماشینتو میدی؟
£خودت ماشین داری
&امروز با اون نیومدم
فرد یه نگاه به جنی کرد و جنی یه نگاه بهش به ناچار متاسفانه سوئیچ ماشینو به جنی داد جنی سمت جایی که حدس میزد شروع به حرکت کرد البته امیدوار بود الکس جای دیگهای باشه که متاسفانه نبود
.........
_ یعنی چی که پیداش نمیکنی؟
فیلیکسم همونطور که در حال ردیاب کردن جایی که کاترین هست بود به کوک جواب داد
# خب........
پارت بعدی استوریه بچه ها:)
۳.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.