p54

مینجی: چشمم روشن از این طرفداری میکنی؟
یونجون: وای چه گوهی خوردم امدم اینجا
مینجی: یعنی پشیمونی که منو با خودت اوردی؟
یونجون: نه نه...
مینجی: ات بلند شو بریم(عصبی)
ات: کجا؟
مینجی: تو کونم اتاقت دیگه
رفتن
لیا: ایم صاری اینا همش بخاطرمنه(دختره از اونایی 😒)
جیمین: نه عادتشونه
یونجون: نه خدایی مینجی ناراحت شد برم بالا؟
جیمین: ایششش ولش کن
اینا چهار نفری زر میزدن
ویو ات و مینجی
مینجی: ات دید این میمونه از اون طرفداری میکرد😒
ات: منم حالا چه گولی به سرم بزنم از این خونمون نمیره
مینجی: کی؟
ات: لیا
مینجی: اها اون ایکبیری
ات: جیمینم باهام خوب نیست دیگه
مینجی: ببین با جیمین مهربون شو اوکی بزار بیشتر جذبت بشه
ات: خب باشه
داشتیم حرف میزدیم که یونجون صدامون کرد
یونحون: عشقممممممممممم بیا پایییننننننن(داد)
مینجی: گوزو امدم
یونجون: عزیزممممممممممممممممم کجاییی
مینجی: ات یه حسی بهم میگه که یونجون کر شده
ات: 😂😂
رفتن پایین
مینجی: باید بریم دکتر
یونجون: چیزی شده چرا نکنه اتفاقی افتاده بگو من تحمل شنیدنشو دارم(تندتند)
مینجی: زرنزن تو کر شدی بخاطر این میگم
یونجون: من که چیزی نفهمیدم ولی باید بریم
ات: مینجی😢
مینجی: عررر😭😭😭😭
یونجون: فازتون چیه چرا گریه میکنین؟
کای: علائم بارداریه
لیا: از کجا میدونی مگه حامله شدی؟
جیمین: 😂😂😂
کای: ای بابا
یونجون: بریم عشقم
رفتن
پرش زمانی به 1ماه بعد

ویو یونگی مینسو
مینسو: پیشیییییییییی(داد)
یونگی: چیه چیشده؟
مینسو: لگد زد 🥺
یونگی: کی؟
مینسو: عجب خری هستی بچه
یونگی: اوخیییی نازی نازی
شکم مینسو رو ناز میکنه (خدایییی یه سطل میخوام واسه بالا آوردن)
مینسو: دلم چیزای شیرین میخواد
یونگی: چشم ارباب الان میارم
رفت شکلات اورد
مینسو: مقسییی🫂
خب این خورد
ویو تهیونگ و لوسی
تهیونگ: لوسی(داد)
لوسی: هاااا(داد)
تهیونگ: میگم فردا عروسیه هاااا(داد)
لوسی: میدونممممم(داد)
تهیونگ: ما چرا داد میزنیم رو به روی همیم کع؟(داد)
لوسی: ای دونت نو بریم لباس عروس انتخاب کنیم؟(داد)
تهیونگ: اوکی بریم امادشو
اماده شدنننن
(مثلا همه اعضا میدودنن عروسیه ایناست)
تهیونگ:عه ست پوشیدیم😊
لوسی: لوس نشو😐
تهیونگ: باشه اوکی بریم
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥