خب بچه ها پارت قبلی پارت اخر نبود هنوز زیاد ادامه دارع
خب بچه ها پارت قبلی پارت اخر نبود هنوز زیاد ادامه دارع
تصادف
پارت 17
دوباره داشت تمام اتفاق ها تو ذهنم پلی میشد منم هعی جیغ پشت جیغ
یزره که اروم شدم
صدای زنگ خونه اومد
از چشمی نگا کردم به مرد با ماسک مشکی کلان مشکی بود
ترسیدم
محکم تر زنگو زد
چاقو برداشتم تا اگه چیزی شد بزنمش
دستگیره پایین کشیدم که مرد بیهوش افتاد تو بغلم
دستم خونی شد
انگار چاقو زده بودن بهش
با هر بدبختی که شد گذاشتمش رو صندلی دست پاش هم بستم اگه بیدار شد دزد نباشه
کلاهشو برداشتم ماسکش هم پایین کشیدم
امکان نداره
چشماشو باز کرد
این چقدر شبی تهیونگمه
اشک تو چشمام جمع شد
_بازم کن
-کی هستی؟ چرا اینقدر شبیه تهیونگی
_پسر عموشم
اصلا تو کی هستی تهیونگو از کجا میشناسی
+دوست دبیرستانم بود
_شوخی میکنی؟
چاقو زیر گلوش گذاشتم اعصبی غریدیم
+میگم تهیونگ کجاس
_تو باید عضو تیم مافیا بشی
+هان؟
_اگه میخوای تهیونگو ببینی باید عضو باند مافیا بشی
با اینکه نمیدونستم راست میگه یا نه قبول کردم من جسد تهیونگو ندیده بودم
+قبوله، چیکار کنم؟
دستو پاشو باز کردم اومد حمله کنه دستشو گرفتم پشت کمرش اوردم
_ولم کن
ولش کردم که لباساش مرتب کرد
_کارت تو رزمی خوبه
+به هر حال دختر بزرگترن باند مافیا کره هستم چیزایی سرم میشه
_برای این کار اول رئیس باید ببینتت
+اوکی
لباسام پوشیپم رفتم پایین
_اوه تامبویی؟
+اره
_اسمت چیه؟
+ا.ت
_واو پس دختر فِرد اسلایدر هستی
+اسم تو چیه
_سوهو
دستو جلو داد دست دادم
+خوشبختم
سوهو زنگو زد به چیز رمضی گفت در باز شد
سوهو:ریئس داره تمرین تیراندازی میکنه
+اها
بعد تیراندازی رفتیم جایی که سوهو گفت لبخند ملایمی که داشتم محو شد
چطور زندس
اون اون تهیونگ منه
(فلش بک روز حادثه از دید تهیونگ)
+وای سرم اینجا کجاس چرا چیزی یادم نیس
بابای ته: ته بیدار شدی
-بابا
بابای ته:سریع بلند شو باید از بیمارستان بریم
هیشکی نفهمه زنده ای حتی تون دختره
-دختره؟
بابای ته:خوبه دارو ها اثر کرده چیزی یادت نیس
-بابا چی میگی
بابای ته:هیچی
(فلش بک زمان حال)
(ویو ا.ت)
+تهیونگ نگاش افتاد رو من
شرط:30 تا لایک و 30 تا کامنت
تصادف
پارت 17
دوباره داشت تمام اتفاق ها تو ذهنم پلی میشد منم هعی جیغ پشت جیغ
یزره که اروم شدم
صدای زنگ خونه اومد
از چشمی نگا کردم به مرد با ماسک مشکی کلان مشکی بود
ترسیدم
محکم تر زنگو زد
چاقو برداشتم تا اگه چیزی شد بزنمش
دستگیره پایین کشیدم که مرد بیهوش افتاد تو بغلم
دستم خونی شد
انگار چاقو زده بودن بهش
با هر بدبختی که شد گذاشتمش رو صندلی دست پاش هم بستم اگه بیدار شد دزد نباشه
کلاهشو برداشتم ماسکش هم پایین کشیدم
امکان نداره
چشماشو باز کرد
این چقدر شبی تهیونگمه
اشک تو چشمام جمع شد
_بازم کن
-کی هستی؟ چرا اینقدر شبیه تهیونگی
_پسر عموشم
اصلا تو کی هستی تهیونگو از کجا میشناسی
+دوست دبیرستانم بود
_شوخی میکنی؟
چاقو زیر گلوش گذاشتم اعصبی غریدیم
+میگم تهیونگ کجاس
_تو باید عضو تیم مافیا بشی
+هان؟
_اگه میخوای تهیونگو ببینی باید عضو باند مافیا بشی
با اینکه نمیدونستم راست میگه یا نه قبول کردم من جسد تهیونگو ندیده بودم
+قبوله، چیکار کنم؟
دستو پاشو باز کردم اومد حمله کنه دستشو گرفتم پشت کمرش اوردم
_ولم کن
ولش کردم که لباساش مرتب کرد
_کارت تو رزمی خوبه
+به هر حال دختر بزرگترن باند مافیا کره هستم چیزایی سرم میشه
_برای این کار اول رئیس باید ببینتت
+اوکی
لباسام پوشیپم رفتم پایین
_اوه تامبویی؟
+اره
_اسمت چیه؟
+ا.ت
_واو پس دختر فِرد اسلایدر هستی
+اسم تو چیه
_سوهو
دستو جلو داد دست دادم
+خوشبختم
سوهو زنگو زد به چیز رمضی گفت در باز شد
سوهو:ریئس داره تمرین تیراندازی میکنه
+اها
بعد تیراندازی رفتیم جایی که سوهو گفت لبخند ملایمی که داشتم محو شد
چطور زندس
اون اون تهیونگ منه
(فلش بک روز حادثه از دید تهیونگ)
+وای سرم اینجا کجاس چرا چیزی یادم نیس
بابای ته: ته بیدار شدی
-بابا
بابای ته:سریع بلند شو باید از بیمارستان بریم
هیشکی نفهمه زنده ای حتی تون دختره
-دختره؟
بابای ته:خوبه دارو ها اثر کرده چیزی یادت نیس
-بابا چی میگی
بابای ته:هیچی
(فلش بک زمان حال)
(ویو ا.ت)
+تهیونگ نگاش افتاد رو من
شرط:30 تا لایک و 30 تا کامنت
۱۷.۱k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.