عشق مشکی

عشق مشکی
p11

کمکم مهمونا داشتن میومدن منم با نفرت به ا.د نگاه میکردم

که دیدم ا.د دنیلو برد بیرون پوزخندی زدم حتما دختره یه ریگی تو کفششه اصلا به من چه

از زبان تهیونگ:
ا.ت خیلی خوشگل شده بود ولی به خوشگلی ا.د نمی‌رسید

تو همین فکرا بودم که دیدم دنیل با ا.د رفتن بیرون خیلی عصبی شدم به ا.د گفته بودم با پسری حرف نزنه ولی اون نافرمانی کرد میدونم چجوری تنبیهش کنم

بعد چند دقیقه ا.د و دنیل اومدن تو
ا.دو صدا زدم که اومد
$ا.د:جونم
+ا.د داری منو عصبی می‌کنی بیبی مگه نگفتم باپسری حرف نزنی؟

$ا.د:دنیل کارم داشت در مورد طلسمت
+دهنتو ببند بیب تنبیه سختی در انتظارته
ا.د هم سری تکون داد

+چرا لباس مشکی پوشیدی ا.د عروسی اومدیا
$ا.د:عروسی تو با کسه دیگه ای برای من مجلس ختمه ددی

+تهیونگ:عروسی خودمونو می‌گیریم بیبی من
ا.د لبخندی زد
رفتیم با ا.ت که عقد کنیم حلقه ازدواجشو پرت کردم تو دامنش
-ا.ت:چته؟

+نکنه انتظار داری حلقه رو با عشق بکنم تو دستت
ا.ت پوزخدی زد و حلقه رو کرد تو دستش و نامزد شدیم

همه کمکم داشتن میرفتن خونه هاشون
+تهیونگ:خب دنیل طلسم منو باز کن
دنیل گفت طلسمت زمانی باز میشه که از ا.ت بچه بدنیا بیارین
دیدگاه ها (۰)

https://harfeto.timefriend.net/16813204865305 حرف بزنین حوصل...

عشق مشکی p 12+ینی چی لنتی عصبی شدم و خواستم بهش حمله کنم که ...

خب بچه ها پارت قبلی پارت اخر نبود هنوز زیاد ادامه دارعتصادف ...

تصادف پارت ۱۶ (اخر) +با یاد اوری خاطرات دوباره اشکاش سرازیر ...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides³⁶یک ساعت قبلتهیونگتهیونگ: نمیای بیرون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط