اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۷۷
[ویو جونگ کوک]
با تعجب نگام کرد
- خانواده کیم داخل تصادف فوت شد که فقط دخترشون موند
جونگ کوک: آره نابی اون جانشین پدر مادرش.... یه جون یادت برادر نابی بود
- خانواده اصیل و پولدار که فقط دخترشون باقی مونده.... عجیب چطور ممکنه
دروغ نگو...دخترشون ناپدید شده بود
جونگ کوک: باشه الان باهاش تماس می گیرم
با نابی تماس گرفتم که بعد از چندتا بوق جواب داد گوشی گذاشتم روی آیفون
[مکالمه تماس]
جونگ کوک: نابی
نابی: چیه چی شده صبح زود [ خابالو]
جونگ کوک: اسم مادربزرگت چیه
نابی: دیوونه شدی معلومه مین سو
جونگ کوک: خب....تو از کدوم خانواده هستی
نابی: جونگ کوک احیانا مخت تاب برداشته....معلومه من از خانواده کیم هستم
جونگ کوک: اوکی بای
قطع کردم
- بالخره راه درست پیدا کردی.... باشه قبوله بنظرم بهترین انتخاب زندگیت
نیشخندی زدم
جونگ کوک: معلومه بهترین انتخاب زندگیم.... ولی ایمیلی روانی از زندگیم بنداز
بیرون
- بقیه اش با من.... فقط یادت باشه حق نداری این دختر به اسم نابی اذیت کنی
اون خانواده اش از دست داده....ببینم کیم نابی ۶ ماه قبل......
مامانم واقعا عجیب شده
جونگ کوک: شیش ماه قبل چی
- اون بیمار من بود....شیش ماه قبل دوستش پیش من می فرستادش
مرموز نگاهش کردم
جونگ کوک: و تو چیکار کردی
- خیلی پیشرفت نداشت و وسط جلسه رفت و بعدش انگار خود کشی کرد
اون دختر خیلی ظریفی بود....بهتره مرحم زخمش باشی نه نمک زخمش
جونگ کوک : چی شد که یهو عاشق نابی شدی
ـ من نتونستم به عنوان روان پزشک کمکش کنم...و ناراحت بودم برای همین مراقبش باش