★هایبرید شیطون من★
★هایبرید شیطون من★
پارت ۴۰...
اسفنج خیسو آروم روی شونه هاش کشید و جونگکوک چرخید و گونشو روی زانوش جا داد و به تهیونگ خیره شد.
لبخند آرومی به جونگکوک زد و اسفنجو آروم روی سی* نه هاش کشید و تمام تلاششو کرد که هیچ نگاهی به صحنه ت*ح*ر*یک کننده روبروش نکنه اما هرچقدر نگاه جونگکوک خیره تر گونه هاش رنگ گرفته تر میشد خوابوندن میلش مثل خاموش کردن آتیش با بنزین بنظر میومد!
دوستای جونگکوک رو از روی زانو هاش پایین آورد اسفنجو روی پاهای ظریف و شیری رنگش کشید.
×تهیونگی؟
_هوم؟
برای چند ثانیه نگاه مژه های براث و گونه های رنگ گرفته جونگکوک کرد نگاهشو سریع ازش دزدید.
×تهیونگی از من خوشش نمیاد؟
دست راستش برای چند ثانیه روی زانوش جونگکوک بیحرکت موند، بیتوجه کمرشو صاف کرد و دستشو زیر چونه جونگکوک برد و سرشو بالا کشید و اسفنحو زیر گلوی جونگکوک کشید.
×سوالم جواب نداشت..؟!
به چشای براق جونگکوک که رنگ ناراحتی داخلشون معلوم بود نگاه کرد و نفس حبس شدشو بیرون داد و اسفنجو توی آب رها کرد و دست راستشو به صورتش کشید و روی دهنش متوقف کرد.
ادامه دارد...
پارت ۴۰...
اسفنج خیسو آروم روی شونه هاش کشید و جونگکوک چرخید و گونشو روی زانوش جا داد و به تهیونگ خیره شد.
لبخند آرومی به جونگکوک زد و اسفنجو آروم روی سی* نه هاش کشید و تمام تلاششو کرد که هیچ نگاهی به صحنه ت*ح*ر*یک کننده روبروش نکنه اما هرچقدر نگاه جونگکوک خیره تر گونه هاش رنگ گرفته تر میشد خوابوندن میلش مثل خاموش کردن آتیش با بنزین بنظر میومد!
دوستای جونگکوک رو از روی زانو هاش پایین آورد اسفنجو روی پاهای ظریف و شیری رنگش کشید.
×تهیونگی؟
_هوم؟
برای چند ثانیه نگاه مژه های براث و گونه های رنگ گرفته جونگکوک کرد نگاهشو سریع ازش دزدید.
×تهیونگی از من خوشش نمیاد؟
دست راستش برای چند ثانیه روی زانوش جونگکوک بیحرکت موند، بیتوجه کمرشو صاف کرد و دستشو زیر چونه جونگکوک برد و سرشو بالا کشید و اسفنحو زیر گلوی جونگکوک کشید.
×سوالم جواب نداشت..؟!
به چشای براق جونگکوک که رنگ ناراحتی داخلشون معلوم بود نگاه کرد و نفس حبس شدشو بیرون داد و اسفنجو توی آب رها کرد و دست راستشو به صورتش کشید و روی دهنش متوقف کرد.
ادامه دارد...
۷.۵k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.