𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..
𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖉𝖆𝖞..
𝕡𝕒𝕣𝕥𝟚7
*باشه بیبی گرل
بگیر بخواب
بیدارت میکنم
"ممنون ددی
رفتم خوابیدم
*نشستم داشتم تو گوشیش سرک میکشیدم
با دیدن شماره نامجون که امروز بهش زنگ زد چند بار تعجب کردم
تاز فهمیدم که چیشد
کی اون فلشو بهش داد
هوووف
رفتم ات بغل کردم جوری که بیدار نشه
بردمش توی ماشین
حرکت کردم سمت عمارت
با دیگاردا با دیدنم که تنها رانندگی کردم و ات تو بغلمه تعجب کردن
*چیه
درو وا کن
رفتم تو
به خدمتکارا نگا کردم
ساکت شین خوابه
بردمش تو اتاق
گذاشتمش رو تختش
پتو گذاشتم روش
رفتم تو اتاق کارم
*کیممم
بیا
•رفتم
بله قربان
*بیا اینجا
این فلشو ببین
کامل ببین
نمیخوام پاک کنی
پاکش نکن
خوب
پاکش نکن
بزار توی گاو صندوق
•پاکش نکنم اقا
*نه
•چر..
*سوال نپرس
بدو
•رفتم گذاشتمش توی گاو صندوق
*رفتم پیش ات
این دختر کوچولو رو
مث بچه خوابیده
شیطونه میگ بگیرم بچلونمش
کوچولو رو
ته
"د..دی
نه..نه تن..هام نزا..ر میت..رسم
*هی هی کوچولو پاشو پاشو
داری خواب میبینی
پاشو نفسم
" پاشدم
بغلش کردم
ددی
ددی تو رفته بودی
تو منو فروختی
دادی به مر..
*فعلا اروم باش اروم باش
بعد خوابتو بگو
*ی لیوان اب بیارینننننن
٪اب بردم براش
*برو
بیا اروم باش
"هووف
*خوب حالا بگو
"دیدم دیدم تو منو با خوشحالی ولی غمگینی بردی دریا
بعد
بعد اونجا ی ماشین اومد
منو انداختن بردن
تو فقط نگا کردی
لبخند غمگین میزدی
تهش بهم گفتی طاقت بیار بیبی گرل
بعد بیدار شدم
خیلی بد بود
*میدونی که اینجوری نمیشه..؟!
مگه نه..؟!
" میدونم
ولی ددی
ددی ته دلم ترس دارم
شک دارم
𝕡𝕒𝕣𝕥𝟚7
*باشه بیبی گرل
بگیر بخواب
بیدارت میکنم
"ممنون ددی
رفتم خوابیدم
*نشستم داشتم تو گوشیش سرک میکشیدم
با دیدن شماره نامجون که امروز بهش زنگ زد چند بار تعجب کردم
تاز فهمیدم که چیشد
کی اون فلشو بهش داد
هوووف
رفتم ات بغل کردم جوری که بیدار نشه
بردمش توی ماشین
حرکت کردم سمت عمارت
با دیگاردا با دیدنم که تنها رانندگی کردم و ات تو بغلمه تعجب کردن
*چیه
درو وا کن
رفتم تو
به خدمتکارا نگا کردم
ساکت شین خوابه
بردمش تو اتاق
گذاشتمش رو تختش
پتو گذاشتم روش
رفتم تو اتاق کارم
*کیممم
بیا
•رفتم
بله قربان
*بیا اینجا
این فلشو ببین
کامل ببین
نمیخوام پاک کنی
پاکش نکن
خوب
پاکش نکن
بزار توی گاو صندوق
•پاکش نکنم اقا
*نه
•چر..
*سوال نپرس
بدو
•رفتم گذاشتمش توی گاو صندوق
*رفتم پیش ات
این دختر کوچولو رو
مث بچه خوابیده
شیطونه میگ بگیرم بچلونمش
کوچولو رو
ته
"د..دی
نه..نه تن..هام نزا..ر میت..رسم
*هی هی کوچولو پاشو پاشو
داری خواب میبینی
پاشو نفسم
" پاشدم
بغلش کردم
ددی
ددی تو رفته بودی
تو منو فروختی
دادی به مر..
*فعلا اروم باش اروم باش
بعد خوابتو بگو
*ی لیوان اب بیارینننننن
٪اب بردم براش
*برو
بیا اروم باش
"هووف
*خوب حالا بگو
"دیدم دیدم تو منو با خوشحالی ولی غمگینی بردی دریا
بعد
بعد اونجا ی ماشین اومد
منو انداختن بردن
تو فقط نگا کردی
لبخند غمگین میزدی
تهش بهم گفتی طاقت بیار بیبی گرل
بعد بیدار شدم
خیلی بد بود
*میدونی که اینجوری نمیشه..؟!
مگه نه..؟!
" میدونم
ولی ددی
ددی ته دلم ترس دارم
شک دارم
۱۳.۹k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.