ویو جیا

ویو جیا
از خوش حالیی پردیممم بغل تهیونگگگ
جیا: ممنون ممنون ممنون
تهی: میدونم ممنونی ولم کن خفه شدمم
امدم از بقلش بیرون
ته: بسه بیا بریم تو
جیا: ن
ته: گفتم بیا بریم فردا باید بیدار شی( جدی
جیا: ن
ته: گفتم بیا
جیا: ن
تهیونگ دستمو گرفتو از کلبه کشید بیرون
جیا: هعی
ته: بیا بریم
جیا: ن ن ن ن
ته: ن دیگه؟
جیا: ن
تهیونگ براید استایل بقلم کرد
کردو برد داخل
جیا: بزارمم زمیینننن ( دااددد
وارد عمارت شدیم تو راه رو طبقه بالا بودیم که
جونگکوک خابالو از اتاقش امد بیرون
کو:😳 چیکار میکید
جیا: ولممم کنننن
تهیونگ گزاشتتم‌پایین
ته: این دختر کوچولو نصف شب تو کلبه چاقو بازی میکرددد
کوک: اها ... نتیجش؟
جیا: عالیی( ذوق
ته: ب لطف من
جیا:( اعصبی
دیدگاه ها (۱۷)

ویو جیا جیا: اره ب لطفف ایننن که چیییی( عصبی ته: درسته عصبی ...

ویو تهولی خودش خاب بود واقعا؟ انقدر خابش میاد ته: لین چشه؟1:...

ویو جیا نزدیکم امدد ته: کمک میخوای: ( ارومجیا: اره( تعجب تهی...

ویو جیا جیا: نمیشههه کوک: تلاش کنن اصلا فک کن فردی که ازش مت...

پارت ۲۱ فیک دور اما آشنا

خدمتکار رفت و ته یهو دست کوک رو گرفت و اونو به پشت خوابوند و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط