love or friend
love or friend
part71
شب
من زودتر اومدم خونه وسایلم رو جمع کردن گل گرفته بودم داشتم رو میز میزاشتمشون و بهشون نگاه میکردم کم کم اشک میریختم شمع هم اوردم روشن کردم
صدای زنگ درو شنیدم رفتم درو باز کردم
ا/ت: سلام بیا داخل
تهیونگ: سلام اُه اُه اُه ببین خانمم چه کرده پس بخاطر همین بود نمیخواستی امشب بیای؟
ا/ت: اره بیا بشین
تهیونگ: حالا به چه مناسبت؟
ا/ت:هیچی یه شام عاشقونه رمانتیک باهم بخوریم مناسبت میخواد؟
تهیونگ: نه میخواستم بیام باهات درباره یه چیزی صحبت کنم
ا/ت: بزار بعد بگو بیا شام بخور
تهیونگ: چشم
یک ساعت بعد
تهیونگ: چیشده چرا بهم زل زدی؟ احساس میکنم خبری هست چیزی شده؟
ا/ت: بیا بخون
تهیونگ: بده ببینم
برگه رو دادم بهش
تهیونگ: این چیه؟ ا/ت منظورت چیه؟
ا/ت: منظوری ندارم همه چیزو توش نوشتم
تهیونگ:میخوای جدا شی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: تو که یک ساعت پیش بهم گفتی دوسم داری
ا/ت: نمیخوام این شب زیبا با دعوا تموم بشه پس سعی نکن دعوا کنی باهام فقط موافقت کن و امضا بزن بیا اینم خودکار
تهیونگ: من امضا نمیکنم من بی دلیل کاریو نمیکنم چرا میخوای ازم جدا شی
ا/ت:فک میکنم گذشتت زندگی الان مارو خراب میکنه
تهیونگ:گذشته من فقط تویی
ا/ت: پس میرا چی؟
تهیونگ: من با میرا قرار گذاشتم چون ازت عصبانی بودم ولی هیچ علاقه ای بهش نداشتم فقط سعی میکردم تورو فراموش کنم اگه منظورت با الانه که چشم من اخراجش میکنم و دیگه اسمشم نمیارم فقط تو بمون
ا/ت: نه من تصمیمو گرفتم
تهیونگ: اگه میخوایم برگردیم مثل قبل فقط قرار دادی باشه فقط ازم جدا نشو بخاطر مامانم
ا/ت: مامانت که از منم سالم تره
#فیک
#سناریو
part71
شب
من زودتر اومدم خونه وسایلم رو جمع کردن گل گرفته بودم داشتم رو میز میزاشتمشون و بهشون نگاه میکردم کم کم اشک میریختم شمع هم اوردم روشن کردم
صدای زنگ درو شنیدم رفتم درو باز کردم
ا/ت: سلام بیا داخل
تهیونگ: سلام اُه اُه اُه ببین خانمم چه کرده پس بخاطر همین بود نمیخواستی امشب بیای؟
ا/ت: اره بیا بشین
تهیونگ: حالا به چه مناسبت؟
ا/ت:هیچی یه شام عاشقونه رمانتیک باهم بخوریم مناسبت میخواد؟
تهیونگ: نه میخواستم بیام باهات درباره یه چیزی صحبت کنم
ا/ت: بزار بعد بگو بیا شام بخور
تهیونگ: چشم
یک ساعت بعد
تهیونگ: چیشده چرا بهم زل زدی؟ احساس میکنم خبری هست چیزی شده؟
ا/ت: بیا بخون
تهیونگ: بده ببینم
برگه رو دادم بهش
تهیونگ: این چیه؟ ا/ت منظورت چیه؟
ا/ت: منظوری ندارم همه چیزو توش نوشتم
تهیونگ:میخوای جدا شی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: تو که یک ساعت پیش بهم گفتی دوسم داری
ا/ت: نمیخوام این شب زیبا با دعوا تموم بشه پس سعی نکن دعوا کنی باهام فقط موافقت کن و امضا بزن بیا اینم خودکار
تهیونگ: من امضا نمیکنم من بی دلیل کاریو نمیکنم چرا میخوای ازم جدا شی
ا/ت:فک میکنم گذشتت زندگی الان مارو خراب میکنه
تهیونگ:گذشته من فقط تویی
ا/ت: پس میرا چی؟
تهیونگ: من با میرا قرار گذاشتم چون ازت عصبانی بودم ولی هیچ علاقه ای بهش نداشتم فقط سعی میکردم تورو فراموش کنم اگه منظورت با الانه که چشم من اخراجش میکنم و دیگه اسمشم نمیارم فقط تو بمون
ا/ت: نه من تصمیمو گرفتم
تهیونگ: اگه میخوایم برگردیم مثل قبل فقط قرار دادی باشه فقط ازم جدا نشو بخاطر مامانم
ا/ت: مامانت که از منم سالم تره
#فیک
#سناریو
۱۸.۷k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.