در چشمهای سیاهش
در چشمهایِ سیاهش
شب ابدی و تاریکیِ متراکمی
را که جستجو میکردم پیدا کردم
و در سیاهی مهیب افسونگر آن
غوطه ور شدم،
مثل این بود که قوه ای را
از درون وجودم بیرون می کشند،
زمین زیرپایم میلرزید
و اگر زمین خورده بودم
یک کیف ناگفتنی کرده بودم..
#صادق_هدایت
شب ابدی و تاریکیِ متراکمی
را که جستجو میکردم پیدا کردم
و در سیاهی مهیب افسونگر آن
غوطه ور شدم،
مثل این بود که قوه ای را
از درون وجودم بیرون می کشند،
زمین زیرپایم میلرزید
و اگر زمین خورده بودم
یک کیف ناگفتنی کرده بودم..
#صادق_هدایت
- ۳.۱k
- ۰۸ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط