Part 24 :

Part 24 :
ویو هاری :
شب شده بود کوک خوابیده بود منم از رو نگرانی بیدار مونده بودم داشتم به کوک فک میکردم که دیدم ساعت هشت صبح شده دکتر اومده بود برا چکاب بیمارایی که بیدار بودن اه همون دکتر گوهس که ایششش
#مریض جذاب من خوابه هنوز
+ ببخشید جذاب کی نشنیدم
# لطفا تا یه ربع دیگه بیدارش کنید
+ شما بغرمایید خودم بیدارش میکنم
مرتیکه خر رفت ایش بدم میومد ازش رومخ
+ عزیزم ، کوک بیدار شووووو
_ یه زره دیگه بخوابم
+ خنگول مگه خونه ای بیمارستانیما
_ من مثلا مجروه شدما
+ پاشو اول صبحی عصابم ریده شده توش
_ کی ریده تو عصابت بگو برم دهنشو صاف کنم
+ کی میتونه برینه دکتر روانیه
_ ای بابااا
# به به مریض من چطوره
_ خوب
# خیله خب اگه میتونی پاشی بیا اتاق من معاینت کنم
+ چرا اتاق اونوقت
# خانم بیمار هارو تو اتاقم معاینه میکنم
_ عشقم اروم
دکتره داشت میرفت رو مخم برا همینم بلند گفتتم
+عشقم مواظب خودت پس باش زوی هم بیا باشه عزیزممم
ویو کوک :
رفتم تو اتاق دکتره یه وایب بدی میداد هم خودش هم اتاقش صدرصدم گیه وکتره چون فقط بیمار پسر قبول میکنه و تو اتاقش پرچم ال جی بی تیه سعی کنم به عن نرم
# خب درد نداری قشنگ
+ خیر شما گفتید بیام برا چکاپ و معاینه منن اومدم
یهو دیدم پاشد اومد سمتم دستشو گذاشت بالای تکیه گاه صندلیم و خودشو بهم نزدیک کرد
# خب حالا که خوبی نظرت چیه خوش بگذرونیم
+ خیر
# چی یعنی چی
+ من به زودی ازدواج میکنم پس لطفا اگه کاری ندارید برم
# به عنمم نیس ازدواج میکنی یا نه من چشمم گرفتت
داشت میومد نزدیک اما من در خونسرد ترین حالتم بودم و داشتم شمارس معکوس رو شروع میکردم ۱.۲و۳ در با شتاب باز شد هاری اومد تا میخود دکتره رو زد
_عشقم دیر کردی نردیک بود بزنم مرتیکه رو عقیم کنم
+ میخواستم ببینم واقعا چه گوهی قصد داره بخوره
_ بیخیال دیگه عشقم بیا بریم خونمون