★عشقی که بهم دادی★
★عشقی که بهم دادی★
پارت ۱۸...
تاعو سریع خودشو بین تمین و جیمین انداخت.
تاعو: هی رفیق مواظب حرفایی که میزنی باش!
تاعو با صدای ترسناکی گفت..
تمین خنده س چندشی کرد.
تمین: چرا انقدر ازش دفاع میکنی ، اون فقط یه هر***زه ست!
یقه جینینو چنگ زد که یک دفعه تاعو دستشو گرفت و محکم نگه داشت.
تاعو: ازش دور بمون وگرنه میمیری!
تاعو تمینو عقب هل داد و اونام سریعا دور شدن.
تاعو: حالتون خوبه آقا؟
+اره خوبم ممنون تاعو
تاعو: این فقط وظیفمه
تاعو گفت و سرجاش نشست.
* * *
_خبر جدیدی از اون عوضی هست؟
یونگی از چانیول پرسید.
چانیول: تاعو همین الان خبر داد انگار میخواستن بازم جیمینو اذیت کنن ولی خودش همه چیزو درست کرده.
چانیول به آرومی جواب داد که رئیسش عصبی شد.
_لعنت بهشون ! نزار هیچ خری دست به جیمین من بزنه و حواست به تک تک حرکاتشون باشه!
یونگی در حد مرگ خشمگین شد و چانیول فکر کرد فقط باید از اون اتاق بیرون بیاد پس تعظیمی کرد و از اتاق اومد بیرون.
_حالا میبینم خانوادشون چقدر دووم میارن.
یونگی با پوزخند گفت.
ادامه دارد...
پارت ۱۸...
تاعو سریع خودشو بین تمین و جیمین انداخت.
تاعو: هی رفیق مواظب حرفایی که میزنی باش!
تاعو با صدای ترسناکی گفت..
تمین خنده س چندشی کرد.
تمین: چرا انقدر ازش دفاع میکنی ، اون فقط یه هر***زه ست!
یقه جینینو چنگ زد که یک دفعه تاعو دستشو گرفت و محکم نگه داشت.
تاعو: ازش دور بمون وگرنه میمیری!
تاعو تمینو عقب هل داد و اونام سریعا دور شدن.
تاعو: حالتون خوبه آقا؟
+اره خوبم ممنون تاعو
تاعو: این فقط وظیفمه
تاعو گفت و سرجاش نشست.
* * *
_خبر جدیدی از اون عوضی هست؟
یونگی از چانیول پرسید.
چانیول: تاعو همین الان خبر داد انگار میخواستن بازم جیمینو اذیت کنن ولی خودش همه چیزو درست کرده.
چانیول به آرومی جواب داد که رئیسش عصبی شد.
_لعنت بهشون ! نزار هیچ خری دست به جیمین من بزنه و حواست به تک تک حرکاتشون باشه!
یونگی در حد مرگ خشمگین شد و چانیول فکر کرد فقط باید از اون اتاق بیرون بیاد پس تعظیمی کرد و از اتاق اومد بیرون.
_حالا میبینم خانوادشون چقدر دووم میارن.
یونگی با پوزخند گفت.
ادامه دارد...
۵.۲k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.