وقتی مامان ات بخاطر پول باهاش ازدواج کرده وعاشق تو میشه

وقتی مامان ا.ت بخاطر پول باهاش ازدواج کرده وعاشق تو میشه و....

هیونجین:ا.ت میدونم خوشمزه بود بیا بریم بخوابیم

ا.ت:اول ضرفا بعد خواب(بااخم)

هیونجین:باشه بابا ولی من نگات میکنم تو بشور

ا.ت:باشه
مشغول شستن ضرفابودم که دستی دور کمرم حلقه شد
چیکار میکنی

هیونجین:زن آیندمو دارم بغل میکنم

ا.ت:کی ازدواج میکینم؟؟

هیونجین:فردا میریم خرید لباس

ا.ت:مامانم میاد یعنی(با بغض)

هیونجین:مطمئنم که میاد

ا.ت: اوهوم بریم بخوابیم

هیونجین:بریم

*فردا*

هیونجین:ا.ت اشو باید بریم خرید

ا.ت:میخوام بخوابم

هیونجین:ا.ت پاشو امروز کار داریم

ا.ت:باشه بابا پاشدم
پاشدم رفتم دستشویی کارای لازمو کردم رفتم پایین صبحونه خوردیمو رفتیم سمت مزون

هیونجین:هوانگ هستم برا پرو لباس عروس اومدیم

کارمنده:بله خوش اومدین قربان بفرمایید
این لباس عروسیه که خواسته بودید (عکسشو میزارم)

هیونجین:خوبه
ا.ت برو بپوشش‌

ا.ت:باخشه(کیوت)

هیونجین:کیوت خر
داشتم بقیه لباس عروسا رو نگاه میکردن که دیدم ا‌.ت اومد بیرون محو زیباییش شده بود آخه چرا اینقدر تو خوشگلی هاااا

ا.ت:هیونجین،هیون،اوپا،هوانگ،ددی(باداد)

هیونجین:چی گفتی؟؟؟

ا.ت:هیونجین

هیونجین:آخری

ا.ت:(درگوش هیونجین ددی😈)

هیونجین:حیف نمیتونم حسابتو برشم بیبی😈

ا.ت:لباس عروسه قشنگههه

هیونجین:لباس عروسه که قشنگ نیست تو تن تو میاد قشنگ میشه(با چشمک😉)

ا.ت:لاس زن بیشعور(خودتی بیشعور😒)

هیونجین:خوب دیگه بسه بریم بقیه خریدارو بکنیم

ا.ت:بریم

*شب*

ا.ت:دیگه نمیتونم بریم خونه

هیونجین:...

لباس ا.ت اسلاید دوم🙃😚
دیدگاه ها (۷)

#مافیای_من P:48(ویو ا.ت)زبونمو توی فکم فرو بردم و سرمو تکون ...

#مافیای_من P:49(ویو ا.ت)با دیدنم لبخندی زد که به خودم اومدم ...

#مافیای_من P:47(ویو ا.ت)سرمو توی بالشت فرو کردم و سعی کردم ف...

#مافیای_من P:46(ویو ا.ت)با حرفش خوشحال از اینکه نجات پیدا کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط