پارت ۳
پارت ۳
نامجون ویو
نگران هوپی شدم اون گفته بود که وقتی زنشو میبره بیمارستان بهمون زنگ میزنه الان سه ساعت گذشته بود و اون هنوز بهمون زنگ نزده بود!
بچه ها هم فکر می کردن قضیه مشکوکه
برای همین موبایل هوپی رو ردیابی کردیم
-جیمین تو جایی که گوشی هوپی هست بیمارستان اطرافش داره یا نه؟
×نه هیونگ اینجا یه محل پرته با یه عالمه ساختمون قدیمی و خراب
-برای چی اونجاست حالا؟؟
تهیونگ:بریم سمت همونجایی که گوشیش هست ببینیم چه خبره
-موافقم
.....
طبق حدس جیمین یه جای پرت بود با ساختمونای خراب
ماشین هوپی اینجا بود اما اون اینجاها چیکار داشت؟
داخل ساختمون شدیم که دوتا بادیگارد جلومون وایسادن
-شما کسی به اسم جونگ هوسوک اینجا داربن؟
ا/ت ویو
-لطفا بس کن! داره میمیره! نگاش کن! بیخیالش شو و بیا بقیه کتک کاریاتو سر من انجام بده!
+تو رو باید بذارم سالم بمونی قراره بفروشمت به قاچاقچیای بزرگ نمی دونم کجا قراره بفروشنت ولی مطمئن باش با قیمت زیادی میخرنت
-تو یه مریضی فک میکنی میتونی به خواسته هات برسی؟ تقاص این همه کاراتو پس میدی
+شماهارو از زمین محو می کنم بعد تقاص میدم!
به هوپی که با بدن زخمی و خونی افتاده بود روی زمین نگاه کردم و گریم شدیدتر شد
ای کاش به خاطر من اینجا نمیومد
یه دفه در باز شد و بادیگاردا چند نفرو با دست و پای بسته آوردن
اونا.....پسرا بودن!
جین:زنداداش؟ چرا به صندلی بسته شدی؟
+به به بقیه ی اعضا هم اومدن پس چقدر خوب
جیمین:بچه ها....اون هوپی هیونگ نیست؟
+درست حدس زدی آقای پارک خوده خودشه حالا که شمام با پای خودتون اومدین اینجا قراره مثه اون بشه وضعیتتون
جین:کور خوندی! مطمئن باش نمی تونی کاری کنی!
+واقعا؟ بذاریدشون روی زمین خودم بهشون می رسم
بادیگاردا پسرا رو گذاشتن روی زمین اون مرده هم رفت بالا سرشون
+صبر کن ببینم.....اینا که پنج نفرن! پس شوگا کجاست؟
بادیگاردا:نمی دونیم قربان
+یعنی چی که نمی دونین؟؟ الان اون میره مارو به پلیس لو میده!
یونگی ویو:
به خاطر هیکل ریزه میزه ای که داشتم از دستشون تونستم فرار کنم
ببخشید بچه ها ولی قول میدم زود پلیسارو خبر کنم و برگردم
نمیذارم اتفاقی براتون بیوفته
نامجون ویو
نگران هوپی شدم اون گفته بود که وقتی زنشو میبره بیمارستان بهمون زنگ میزنه الان سه ساعت گذشته بود و اون هنوز بهمون زنگ نزده بود!
بچه ها هم فکر می کردن قضیه مشکوکه
برای همین موبایل هوپی رو ردیابی کردیم
-جیمین تو جایی که گوشی هوپی هست بیمارستان اطرافش داره یا نه؟
×نه هیونگ اینجا یه محل پرته با یه عالمه ساختمون قدیمی و خراب
-برای چی اونجاست حالا؟؟
تهیونگ:بریم سمت همونجایی که گوشیش هست ببینیم چه خبره
-موافقم
.....
طبق حدس جیمین یه جای پرت بود با ساختمونای خراب
ماشین هوپی اینجا بود اما اون اینجاها چیکار داشت؟
داخل ساختمون شدیم که دوتا بادیگارد جلومون وایسادن
-شما کسی به اسم جونگ هوسوک اینجا داربن؟
ا/ت ویو
-لطفا بس کن! داره میمیره! نگاش کن! بیخیالش شو و بیا بقیه کتک کاریاتو سر من انجام بده!
+تو رو باید بذارم سالم بمونی قراره بفروشمت به قاچاقچیای بزرگ نمی دونم کجا قراره بفروشنت ولی مطمئن باش با قیمت زیادی میخرنت
-تو یه مریضی فک میکنی میتونی به خواسته هات برسی؟ تقاص این همه کاراتو پس میدی
+شماهارو از زمین محو می کنم بعد تقاص میدم!
به هوپی که با بدن زخمی و خونی افتاده بود روی زمین نگاه کردم و گریم شدیدتر شد
ای کاش به خاطر من اینجا نمیومد
یه دفه در باز شد و بادیگاردا چند نفرو با دست و پای بسته آوردن
اونا.....پسرا بودن!
جین:زنداداش؟ چرا به صندلی بسته شدی؟
+به به بقیه ی اعضا هم اومدن پس چقدر خوب
جیمین:بچه ها....اون هوپی هیونگ نیست؟
+درست حدس زدی آقای پارک خوده خودشه حالا که شمام با پای خودتون اومدین اینجا قراره مثه اون بشه وضعیتتون
جین:کور خوندی! مطمئن باش نمی تونی کاری کنی!
+واقعا؟ بذاریدشون روی زمین خودم بهشون می رسم
بادیگاردا پسرا رو گذاشتن روی زمین اون مرده هم رفت بالا سرشون
+صبر کن ببینم.....اینا که پنج نفرن! پس شوگا کجاست؟
بادیگاردا:نمی دونیم قربان
+یعنی چی که نمی دونین؟؟ الان اون میره مارو به پلیس لو میده!
یونگی ویو:
به خاطر هیکل ریزه میزه ای که داشتم از دستشون تونستم فرار کنم
ببخشید بچه ها ولی قول میدم زود پلیسارو خبر کنم و برگردم
نمیذارم اتفاقی براتون بیوفته
۲۱.۴k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.