🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده
#پارت271
#جلد_دوم
به اینکه به تو خیانت کردم من شده توی این مدت حتی یک ثانیه به تو فکر نکنم که بتونم به خیانتم کنم ؟
واقعاً از آیلینه من از زنی که من عاشقشم این حرفا این بی انصافیا بعیده ...
شرمنده شدم لب گزیدم ازش رو گرفتم
نمیخواستم زیادهروی کنم اما وقتی گفت مونس و میخواد با خودش ببره از روی عصبانیت حرف زده بودم
از پشت خودشو بهم نزدیک کرد دستاش دور تنم حلقه شد بین بازوهای مردونش اسیر شدم و چه اسارت دلنشینی بود
چشمام بسته شد نفسم حبس شد نفسای داغش کنار گوشم مهمون شد
دیوونه شدم جونم رفت از این نزدیکی
لذتی که میبردم قابل وصف نبود دلتنگی داشت کاری می کرد که کم کم کوتاه بیام که همه چیز رو فراموش کنم که فریاد بزنم من عاشق توان
منم وقتی نبودی هر روز مردم از دلتنگی هزار بار جون دادم...
کنار گوشم آهسته لب زد
_توهم بدون من نمیتونی درست مثل من
منم بدون تو نمیتونم خودتو از من دریغ نکن ببین چقدر بی تابتم چقدر دلتنگتم خواهش می کنم با من بیا میریم به همون آپارتمانی که گفتم من و تو خواهش می کنم بزار حرف بزنیم کنار هم این سوءتفاهم حلش کنیم
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خان_زاده
#پارت271
#جلد_دوم
به اینکه به تو خیانت کردم من شده توی این مدت حتی یک ثانیه به تو فکر نکنم که بتونم به خیانتم کنم ؟
واقعاً از آیلینه من از زنی که من عاشقشم این حرفا این بی انصافیا بعیده ...
شرمنده شدم لب گزیدم ازش رو گرفتم
نمیخواستم زیادهروی کنم اما وقتی گفت مونس و میخواد با خودش ببره از روی عصبانیت حرف زده بودم
از پشت خودشو بهم نزدیک کرد دستاش دور تنم حلقه شد بین بازوهای مردونش اسیر شدم و چه اسارت دلنشینی بود
چشمام بسته شد نفسم حبس شد نفسای داغش کنار گوشم مهمون شد
دیوونه شدم جونم رفت از این نزدیکی
لذتی که میبردم قابل وصف نبود دلتنگی داشت کاری می کرد که کم کم کوتاه بیام که همه چیز رو فراموش کنم که فریاد بزنم من عاشق توان
منم وقتی نبودی هر روز مردم از دلتنگی هزار بار جون دادم...
کنار گوشم آهسته لب زد
_توهم بدون من نمیتونی درست مثل من
منم بدون تو نمیتونم خودتو از من دریغ نکن ببین چقدر بی تابتم چقدر دلتنگتم خواهش می کنم با من بیا میریم به همون آپارتمانی که گفتم من و تو خواهش می کنم بزار حرف بزنیم کنار هم این سوءتفاهم حلش کنیم
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
۷.۷k
۱۴ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.