پارت 37 فصل 2 دزد پنهان
پارت 37 فصل 2 دزد پنهان
جین : ها... آها باشه...مرسی
پاشدم رفتم بیرون از قبل متیو یه خونه برام گرفته بود یه تاکسی گرفتم و به سمت خونه رفتم
وقتی رسیدم رفتم داخل خونه ی قشنگی بود واقعا قشنگ بود زیاد بزرگ نبود که بگیم عمارته و من خیلی اینو دوست داشتم رفتم اتاقا رو دیدم هم جارو گشتم بعد از نیم ساعت گشتن داخل همه ی خونه و حیاط رفتم یه اتاقو انتخاب کردمو لباسامو چیدم گوشیمو برداشتم و زنگ زدم به متیو
متیو : الو
جین : سلام چطوری
متیو : ع جین تویی خوبم تو چطوری
جین : پس فکر کردی کیه؟
متیو : موبایلمو عوض کردم شمارتو نشناختم
جین : آها....گفته بودی باهام کار داری
متیو:اومدی؟
جین : آره
متیو : الان میام پیشت
جین : باشه
قط کردم و نشستم رو تخت اینجا هم بالکن داشت هر جا بالکن میبینم ناخداگاه یاد ا/ت میوفتم چقدر دلم براش تنگ شده رفتم پایین تو آشپزخونه تا یه چیزی درست کنم
..........
1 ساعت گذشت متیو هم اومده نشستیم رو مبلا
جین : خب میشنوم
روزنامه ای که دستش بودو داد بهم با بهت بهش نگاه کردم
متیو : ببین
نگاهمو دادم به روزنامه باورم نمیشه به متیو با چشمای گرد نگاه کردم
متیو : آره
عکس ا/ت بود ولی ماسک داشت موقع فرار ازش عکس گرفته شده بدو مکث پرسیدم
جین : گرفتنش؟
متیو : مگه کسی میتونه بگیرتش فرار کرده
خندیدم بهش هنوزم همون ا/ته به عکسش نگاه کردم چشماش هنوزم همونه همینطوری زل زده بودم به عکس که با صدای متیو به خودم اومدم
متیو : بسه دیگه روزنامه رو خوردی
جین : دلم براش تنگ شده
متیو : پیداش میکنیم قول میدم
جین : امیدوارم
بعد از کلی حرف زدن متیو رفت
ا/ت ویو
ا/ت : به خشکی شانس تو روزنامه چاپ شده
آراس : حالا نتونستن بگیرنت این مهمه
ا/ت : اگه میگرفتن چی لعنتیا همه جا هستن
( ا/ت وقتی اومد اینجا تو باندی افتاد که آراسم توی این بانده آراس مثل جک میمونه برای ا/ت ولی هیچ کس نمیتونه جای جکو بگیره )
آراس : آروم باش
ا/ت : چجوری آروم باشم چجوری
آراس : یه نفس عمیق بکش
به حرفش، گوش کردم همیشه جواب میداد
یکم آروم تر شدم
آراس : دیدی
سرمو به معنی مثبت تکون دادم
آراس : امشب یه ماموریتی هست برای توعه
ا/ت : اوفففف من که دیشب ماموریت بودم تو بَردار
آراس : رئیس سپرده به تو بدم
ا/ت : اونوقت چرا ؟
آراس : چون تو خیلی ماهر تر از کنی
بهش خندیدم و نشستم رو صندلی روبروش
ا/ت : ممنونم
آراس : قابلی نداشت
سرمو گزاشتم رو میز و فکر کردم دلم گرفته بود نمیدونم چمه
از صبح تا حالا دلم شور میزنه یه ذوق خاصی دارم سرمو بلند کردم از آراس خداحافظی کردم و رفتم تو اتاقم توی این 3 سال خیلی سختی کشیدم خیلی برام سخت بود ولی تونستم شدم عضو همیشگی گروه دیگه جام اَمنه و بهم اعتماد دارن
امیدوارم دوست داشته باشید 🌊💙
اگه میشه لایک کنید و کامنت بزارید 🌻💓
اگه درخواستی دارید بگید 🫂(◍•ᴗ•◍)
اسلاید دوم : لباس ا/ت 🧡
جین : ها... آها باشه...مرسی
پاشدم رفتم بیرون از قبل متیو یه خونه برام گرفته بود یه تاکسی گرفتم و به سمت خونه رفتم
وقتی رسیدم رفتم داخل خونه ی قشنگی بود واقعا قشنگ بود زیاد بزرگ نبود که بگیم عمارته و من خیلی اینو دوست داشتم رفتم اتاقا رو دیدم هم جارو گشتم بعد از نیم ساعت گشتن داخل همه ی خونه و حیاط رفتم یه اتاقو انتخاب کردمو لباسامو چیدم گوشیمو برداشتم و زنگ زدم به متیو
متیو : الو
جین : سلام چطوری
متیو : ع جین تویی خوبم تو چطوری
جین : پس فکر کردی کیه؟
متیو : موبایلمو عوض کردم شمارتو نشناختم
جین : آها....گفته بودی باهام کار داری
متیو:اومدی؟
جین : آره
متیو : الان میام پیشت
جین : باشه
قط کردم و نشستم رو تخت اینجا هم بالکن داشت هر جا بالکن میبینم ناخداگاه یاد ا/ت میوفتم چقدر دلم براش تنگ شده رفتم پایین تو آشپزخونه تا یه چیزی درست کنم
..........
1 ساعت گذشت متیو هم اومده نشستیم رو مبلا
جین : خب میشنوم
روزنامه ای که دستش بودو داد بهم با بهت بهش نگاه کردم
متیو : ببین
نگاهمو دادم به روزنامه باورم نمیشه به متیو با چشمای گرد نگاه کردم
متیو : آره
عکس ا/ت بود ولی ماسک داشت موقع فرار ازش عکس گرفته شده بدو مکث پرسیدم
جین : گرفتنش؟
متیو : مگه کسی میتونه بگیرتش فرار کرده
خندیدم بهش هنوزم همون ا/ته به عکسش نگاه کردم چشماش هنوزم همونه همینطوری زل زده بودم به عکس که با صدای متیو به خودم اومدم
متیو : بسه دیگه روزنامه رو خوردی
جین : دلم براش تنگ شده
متیو : پیداش میکنیم قول میدم
جین : امیدوارم
بعد از کلی حرف زدن متیو رفت
ا/ت ویو
ا/ت : به خشکی شانس تو روزنامه چاپ شده
آراس : حالا نتونستن بگیرنت این مهمه
ا/ت : اگه میگرفتن چی لعنتیا همه جا هستن
( ا/ت وقتی اومد اینجا تو باندی افتاد که آراسم توی این بانده آراس مثل جک میمونه برای ا/ت ولی هیچ کس نمیتونه جای جکو بگیره )
آراس : آروم باش
ا/ت : چجوری آروم باشم چجوری
آراس : یه نفس عمیق بکش
به حرفش، گوش کردم همیشه جواب میداد
یکم آروم تر شدم
آراس : دیدی
سرمو به معنی مثبت تکون دادم
آراس : امشب یه ماموریتی هست برای توعه
ا/ت : اوفففف من که دیشب ماموریت بودم تو بَردار
آراس : رئیس سپرده به تو بدم
ا/ت : اونوقت چرا ؟
آراس : چون تو خیلی ماهر تر از کنی
بهش خندیدم و نشستم رو صندلی روبروش
ا/ت : ممنونم
آراس : قابلی نداشت
سرمو گزاشتم رو میز و فکر کردم دلم گرفته بود نمیدونم چمه
از صبح تا حالا دلم شور میزنه یه ذوق خاصی دارم سرمو بلند کردم از آراس خداحافظی کردم و رفتم تو اتاقم توی این 3 سال خیلی سختی کشیدم خیلی برام سخت بود ولی تونستم شدم عضو همیشگی گروه دیگه جام اَمنه و بهم اعتماد دارن
امیدوارم دوست داشته باشید 🌊💙
اگه میشه لایک کنید و کامنت بزارید 🌻💓
اگه درخواستی دارید بگید 🫂(◍•ᴗ•◍)
اسلاید دوم : لباس ا/ت 🧡
۳۷.۵k
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.