پارت ۴. فصل ۲
فیک معلم سخت گیر
ویو یونا
۱سال و نیمه که دارم تلاش میکنم البته من ی مافیای کره ایم و من برای کره کار میکنم فقط فرانسه زندگی میکردم
+خوب یجی کجاست
@توی اتاق خواب
+اوکی(یجی هم کره ای حرف میزنه هم فرانسوی)
رفتم سمت اتاق یجی و بیدارش کردم و بهش شیر دادن
:م.اما.ن
+چی گفتی گفتی مامان (اشک شوق)دوباره بگو
:ما.مان
+وایییییی
@چته
+یجی داره حرف میزنم
:ماما.ن
@وایییییییییییی بده به من یجی رو،بگو خاله
+صبر کن که درست یاد بگیره زبون باز کنه بعد
@راستی امروز ی جشن بزرگ برگزار میشه فقط مافیا های کره اونجان
+اوکی من برم آماده شم ساعت چند
@۸
+الان ساعت ۵
@تو برو آماده شو که یک ساعت طول میکشه
+اوکی راستی به بادیگارد های که میخوان بیان دنبالم بگو ماسک بزنن
@اوکی،راستی میخوان بهترین و قوی ترین باند رو معرفی کنند
+اوکی
رفتم آماده شدم چرا باید توی فرانسه برگزار بشه .(اسم باند یونا گل سیاه و اسم جعلیش جسی)
ویو نامی
دیروز اومده فرانسه برای مراسم مافیا و بهترین مافیا سال
آماده شدم باید ساعت ۸ اونجا باشم
ویو یونا
رسیدیم نقاب هامونو گزاشتم و رفتیم داخل همه با تعجب بهمون نگاه میکردن منو جیا ی جایی نشستیم .
+استرس دارم
@مگه سر سفره عقدی
+زهر مار
+خوب منو تو تنها زن این جمعیت هستیم
@خوب باشه بابا
داشتم دورو ورم رو نگاه میکردم که
#فیک
ویو یونا
۱سال و نیمه که دارم تلاش میکنم البته من ی مافیای کره ایم و من برای کره کار میکنم فقط فرانسه زندگی میکردم
+خوب یجی کجاست
@توی اتاق خواب
+اوکی(یجی هم کره ای حرف میزنه هم فرانسوی)
رفتم سمت اتاق یجی و بیدارش کردم و بهش شیر دادن
:م.اما.ن
+چی گفتی گفتی مامان (اشک شوق)دوباره بگو
:ما.مان
+وایییییی
@چته
+یجی داره حرف میزنم
:ماما.ن
@وایییییییییییی بده به من یجی رو،بگو خاله
+صبر کن که درست یاد بگیره زبون باز کنه بعد
@راستی امروز ی جشن بزرگ برگزار میشه فقط مافیا های کره اونجان
+اوکی من برم آماده شم ساعت چند
@۸
+الان ساعت ۵
@تو برو آماده شو که یک ساعت طول میکشه
+اوکی راستی به بادیگارد های که میخوان بیان دنبالم بگو ماسک بزنن
@اوکی،راستی میخوان بهترین و قوی ترین باند رو معرفی کنند
+اوکی
رفتم آماده شدم چرا باید توی فرانسه برگزار بشه .(اسم باند یونا گل سیاه و اسم جعلیش جسی)
ویو نامی
دیروز اومده فرانسه برای مراسم مافیا و بهترین مافیا سال
آماده شدم باید ساعت ۸ اونجا باشم
ویو یونا
رسیدیم نقاب هامونو گزاشتم و رفتیم داخل همه با تعجب بهمون نگاه میکردن منو جیا ی جایی نشستیم .
+استرس دارم
@مگه سر سفره عقدی
+زهر مار
+خوب منو تو تنها زن این جمعیت هستیم
@خوب باشه بابا
داشتم دورو ورم رو نگاه میکردم که
#فیک
۹.۹k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.