fake kook
fake kook
part¹⁹
کوک: فک میکنی دروغ میدم واقعا چرا باور نمیکنی دوست دارم
ا/ت: میشه بهم نگی واقعا خجالت میکشم
کوک:من حوصلم اینجا سر میره بریم دور بزنیم
ا/ت: ها باشه
رفتیم بیرون از اتاق
کوک: برمیگردیم
منشی: بله
داشتیم باهم دور میزدیم
کوک: اجازه هست؟
ا/ت: ها برای چی؟
دستمو گرفت
کوک: برای این
ا/ت: 😑
کوک: چیه؟
ا/ت: هیچی!
کوک: ا/ت
ا/ت: ها بله
کوک: از من خجالت میکشی حست به من چیه؟
ا/ت: ها؟ نه خجالت نمیکشم
کوک: پس حست نسبت به من چیه؟
ا/ت: نمیدونم
من داشتم میرفتم اون وایساد دستمو گرفته بود
ا/ت: چرا وایسادی؟
کوک: ا/ت با من بازی نکن
ا/ت:چه بازی؟
کوک: اگه دوسم نداری همین الان دستمو ول کن برو
ا/ت: نه اینطور که فک میکنی نیست خب راستش اره من خجالت میکشم تاحالا باکسی تو رابطه نبودم برام یکم سخته قول میدم خیلی زود عادت کنم
کوک: 🙂
ا/ت: بریم دیگه
کوک: اصلا بیا بریم بیرون چرا اینجاییم
ا/ت: باشه بریم
سوار ماشین شدیمو رفتیم
کوک: کجا بریم
ا/ت: نمیدونم؟
کوک:بریم خرید
ا/ت: خرید مگه نگفتی دیگه با من نمیای
کوک: موقعی گفتم که هنوز دوس دخترم نبودی الان که هستی بریم
ا/ت: باشه بریم
چند دقیقه بعد
کوک: رسیدیم اروم پیاده شو
ا/ت: ها؟
کوک: میگم که نیفتی اصلا یه لحظه وایسا
از ماشین پیاده شد اومد درو باز کرد
کوک: دستتو بده من
دستمو گرفت بغلم کر از ماشین پیادم کرد
ا/ت: خودم میتونستم بیام
کوک: نه نه نمیشه باز میفتادی
ا/ت: حواسم هست
کوک: بریم
ا/ت: نه
کوک: چرا؟
ا/ت: نمیخوای دستمو بگیری؟
کوک: اها
اومد جلو دستمو گرفتو باهم رفتیم
کوک: بیا این لباسه چطوره؟
ا/ت: برای لینا خانم میخوای خوشگله اره
کوک: چیکار به مامان داری برای خودت میخوام
ا/ت: من؟ نه
کوک: ازت خوشش نمیاد باشه بریم یه جای دیگه
ا/ت: من اصلا نیومدم برای خرید اخه هنوز حقوقمو نگرفتم
اومد نزدیکم انگشتشو زد به پیشونیم
ا/ت: چرا اینجوری میکنی
کوک: من اوردمت خرید
ا/ت: نمیشه که
کوک: تو دوست دختر منی خوشم نمیاد با همچین لباسایی باهام بیای بیرون کلی لباس خوب برات میخرم
ا/ت: باشه بخر ولی من نمیپوشم
کوک: خودتو لوس نکن دیگه میپوشی اصلا باید بپوشی که اخراجت میکنم
ا/ت:چرا داری تحدیدم میکنی؟
کوک: تحدید چیه دارم باهات شوخی میکنم
یک ساعت بعد
ا/ت: کوک
کوک: جانم
ا/ت: خسته شدم میشه استراحت کنیم
کوک: باشه بیا بشین
ا/ت: میشه برگردیم؟
کوک: برگردیم زوده که ولی باشه
ا/ت: بریم
کوک: مگه تو خسته نبودی
ا/ت: بریم دیگه
کوک: باشه بیا اینارو بگیر
ا/ت: بده
بعد اومد کولم کرد
ا/ت: چیکار میکنی
کوک: چیزی نگو الان میرسیم به ماشین
#فیک
#سناریو
part¹⁹
کوک: فک میکنی دروغ میدم واقعا چرا باور نمیکنی دوست دارم
ا/ت: میشه بهم نگی واقعا خجالت میکشم
کوک:من حوصلم اینجا سر میره بریم دور بزنیم
ا/ت: ها باشه
رفتیم بیرون از اتاق
کوک: برمیگردیم
منشی: بله
داشتیم باهم دور میزدیم
کوک: اجازه هست؟
ا/ت: ها برای چی؟
دستمو گرفت
کوک: برای این
ا/ت: 😑
کوک: چیه؟
ا/ت: هیچی!
کوک: ا/ت
ا/ت: ها بله
کوک: از من خجالت میکشی حست به من چیه؟
ا/ت: ها؟ نه خجالت نمیکشم
کوک: پس حست نسبت به من چیه؟
ا/ت: نمیدونم
من داشتم میرفتم اون وایساد دستمو گرفته بود
ا/ت: چرا وایسادی؟
کوک: ا/ت با من بازی نکن
ا/ت:چه بازی؟
کوک: اگه دوسم نداری همین الان دستمو ول کن برو
ا/ت: نه اینطور که فک میکنی نیست خب راستش اره من خجالت میکشم تاحالا باکسی تو رابطه نبودم برام یکم سخته قول میدم خیلی زود عادت کنم
کوک: 🙂
ا/ت: بریم دیگه
کوک: اصلا بیا بریم بیرون چرا اینجاییم
ا/ت: باشه بریم
سوار ماشین شدیمو رفتیم
کوک: کجا بریم
ا/ت: نمیدونم؟
کوک:بریم خرید
ا/ت: خرید مگه نگفتی دیگه با من نمیای
کوک: موقعی گفتم که هنوز دوس دخترم نبودی الان که هستی بریم
ا/ت: باشه بریم
چند دقیقه بعد
کوک: رسیدیم اروم پیاده شو
ا/ت: ها؟
کوک: میگم که نیفتی اصلا یه لحظه وایسا
از ماشین پیاده شد اومد درو باز کرد
کوک: دستتو بده من
دستمو گرفت بغلم کر از ماشین پیادم کرد
ا/ت: خودم میتونستم بیام
کوک: نه نه نمیشه باز میفتادی
ا/ت: حواسم هست
کوک: بریم
ا/ت: نه
کوک: چرا؟
ا/ت: نمیخوای دستمو بگیری؟
کوک: اها
اومد جلو دستمو گرفتو باهم رفتیم
کوک: بیا این لباسه چطوره؟
ا/ت: برای لینا خانم میخوای خوشگله اره
کوک: چیکار به مامان داری برای خودت میخوام
ا/ت: من؟ نه
کوک: ازت خوشش نمیاد باشه بریم یه جای دیگه
ا/ت: من اصلا نیومدم برای خرید اخه هنوز حقوقمو نگرفتم
اومد نزدیکم انگشتشو زد به پیشونیم
ا/ت: چرا اینجوری میکنی
کوک: من اوردمت خرید
ا/ت: نمیشه که
کوک: تو دوست دختر منی خوشم نمیاد با همچین لباسایی باهام بیای بیرون کلی لباس خوب برات میخرم
ا/ت: باشه بخر ولی من نمیپوشم
کوک: خودتو لوس نکن دیگه میپوشی اصلا باید بپوشی که اخراجت میکنم
ا/ت:چرا داری تحدیدم میکنی؟
کوک: تحدید چیه دارم باهات شوخی میکنم
یک ساعت بعد
ا/ت: کوک
کوک: جانم
ا/ت: خسته شدم میشه استراحت کنیم
کوک: باشه بیا بشین
ا/ت: میشه برگردیم؟
کوک: برگردیم زوده که ولی باشه
ا/ت: بریم
کوک: مگه تو خسته نبودی
ا/ت: بریم دیگه
کوک: باشه بیا اینارو بگیر
ا/ت: بده
بعد اومد کولم کرد
ا/ت: چیکار میکنی
کوک: چیزی نگو الان میرسیم به ماشین
#فیک
#سناریو
۴۷.۱k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.