fake kook
fake kook
part²⁰
شب
همگی خواب بودن فقط تعداد کمی از خدمتکارا بیدار بودن
اجوما اومد تو اتاقم
اجوما: ا/ت یکی اومده بیرون کارت داره
ا/ت: جونگکوکه؟
اجوما: نه
ا/ت: کیه؟
اجوما: نمیشناختمش ولی فک کنم یه روز با جونگکوک دیدمش فک کنم از بادیگارداست
ا/ت: اها الان میام
اجوما:باشه
رفتم بیرون دم در
ا/ت: بفرمایید
جینجون: به به ا/ت خانم
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟
جینجون: فک نمیکردی بیام ها؟ به به تو و این عمارت اصلا بهم نمیان
ا/ت: باید توضیح بدم من اینجا کار میکنم
جینجون:برای دوست پسرت کار میکنی؟
ا/ت: ها؟
جینجون: فک کردی امروز ندیدمت تو شرکت دستت تو دستش
ا/ت: دارم راس میگم اینجا کار میکنم بخدا کار میکنم بعد پولتو بهت میدم
جینجون: شش ماه منو پیچوندی کی پولمو میدی
ا/ت: یه ماه دیگه وقت بده تروخدا قول میدم
از دید کوک
کوک: اجوما ا/ت کجاست
ا/ت: بیرونه یکی کارش داشت
کوک: وایسا الان برمیگردم
ا/ت
ا/ت: فقط یه ماه بهم وقت بده
جینجون: زیاده خب برو از دوس پسر جونت پول بگیر
ا/ت: نمیتونم اون فقط دوستمو
کوک: ا/ت من فقط دوستتم
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی
کوک: ا/ت برو داخل سرده
ا/ت: نه توبرو منم میام
کوک: ا/ت برو بهت گفتم برو وقتی میگم گوش بگیر
با ترس رفتم داخل
#فیک
#سناریو
part²⁰
شب
همگی خواب بودن فقط تعداد کمی از خدمتکارا بیدار بودن
اجوما اومد تو اتاقم
اجوما: ا/ت یکی اومده بیرون کارت داره
ا/ت: جونگکوکه؟
اجوما: نه
ا/ت: کیه؟
اجوما: نمیشناختمش ولی فک کنم یه روز با جونگکوک دیدمش فک کنم از بادیگارداست
ا/ت: اها الان میام
اجوما:باشه
رفتم بیرون دم در
ا/ت: بفرمایید
جینجون: به به ا/ت خانم
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟
جینجون: فک نمیکردی بیام ها؟ به به تو و این عمارت اصلا بهم نمیان
ا/ت: باید توضیح بدم من اینجا کار میکنم
جینجون:برای دوست پسرت کار میکنی؟
ا/ت: ها؟
جینجون: فک کردی امروز ندیدمت تو شرکت دستت تو دستش
ا/ت: دارم راس میگم اینجا کار میکنم بخدا کار میکنم بعد پولتو بهت میدم
جینجون: شش ماه منو پیچوندی کی پولمو میدی
ا/ت: یه ماه دیگه وقت بده تروخدا قول میدم
از دید کوک
کوک: اجوما ا/ت کجاست
ا/ت: بیرونه یکی کارش داشت
کوک: وایسا الان برمیگردم
ا/ت
ا/ت: فقط یه ماه بهم وقت بده
جینجون: زیاده خب برو از دوس پسر جونت پول بگیر
ا/ت: نمیتونم اون فقط دوستمو
کوک: ا/ت من فقط دوستتم
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی
کوک: ا/ت برو داخل سرده
ا/ت: نه توبرو منم میام
کوک: ا/ت برو بهت گفتم برو وقتی میگم گوش بگیر
با ترس رفتم داخل
#فیک
#سناریو
۳۶.۹k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.